شاید همینروزا دلکندمو رفتم!

یک روان‌شناس گفت: اگر از صدای جویدن غذا توسط دیگران، صدای تلویزیون، صدای موبایل اعضای خانواده و مواردی از این دست به‌طور افراطی رنج ببریم، دچار اختلال میسوفونیا هستیم.


فاصله منو همکارام یک متره

سرماخورده،شیر بینیش بازه(خودش میگیه :| ، والا من دخترباادبیم)

هی میکشه بالا

هیچ اعتقادی هم به دستمال نداره

من نمیدونم چطور میتونه بااین حجم از سرما خوردگی ادامس بجوِ

اونم به بدترین صورت ممکن تازه باد هم میکنه و بعد با صدا میترکونتش!

علاوه براون اعتقادی هم به تعارف زدن ادامس نداره

(خودم اگه همراهیش کنم کمتر عصبی میشم)

بعضی وقتام که یه متنی رو میخواد بخونه زمزمش میکنه

جوری که مجبور میشم هنذفری بذارم تو گوشم

اوضاع اسفناکی دارم

احساس میکنم اینجور مواقع یکی با بیل سمت چپ سرمو اون وسط مسطارو میکنه 


محمد بحری:
۲۷ دی ۹۶، ۰۹:۱۵

با همون بیل بزن تو سرش
:/


:|

هویجوری:):
۲۷ دی ۹۶، ۰۹:۴۱

من فقط از صدای خیار جویدن رنج میبرم:))یدونه بهم ندن غش میکنم ینی:/

خب اینطوری اذیت میشی،بهش بگو دیگه،تو که خجالتی نبودی:))بهش بگو دستمال کاغذی میخوای عزیزم؟میخوای ببرمت دکتر؟فک کنم حالت زیاد خوب نیستا،سر اون زمزمه کردن هم مستقیم بهش بگو که اذیت میشی


میترسم ناراحت شه
به چندیدن روش نامحسوس بهش فهموندم
معذرت خواهی هم کرده اما فرداش دوباره...
آقای سر به هوا(o_0):
۲۷ دی ۹۶، ۰۹:۴۶

اوج شکنجه!


:|
واقعا
ام شهرآشوب:
۲۷ دی ۹۶، ۱۰:۱۰

مریم جون تو چیزی نیست، به نظرم همکارت دچار اختلال سادیسم و یا دچار بی فرهنگی اجتماعیه!!


خیلی مودبه
اما فکرمیکنم احساس صمیمیت مفرطی باهام میکنه
شایدم خودش متوجه نیست
حامد سپهر:
۲۷ دی ۹۶، ۱۰:۱۹

ببخشیدا این اختلال از شما یا ما نیست یه اسمی واسه اختلال همکارتون باید بزارید
در این مواقع با همون بیل میشه یکی زد تو کله ی طرف مقابل:))


:|
ایشاالله یک شنبه با خودم بیل میارم
khanom ix:
۲۷ دی ۹۶، ۱۰:۴۲

صدای جوییدن آدامس ،هورت کشیدن ،با ملچ مولوچ غذا خوردن
اینا نمونه هاییس در زمین تا به وجود جهنم ایمان بیاوریم:|


اخ گفتی
خودش واسه خودش جهنمه
آلاء ...:
۲۷ دی ۹۶، ۱۱:۴۱

من میسوفنیای حاد دارم
سر سفره یه بنده خدایی کنارم میشینه شیربینیش بازه
چندبار خواستم روش بالا بیارم
نهایتا دست از غذا کشیدم


بنظرم دفه بعدی روش بالا بیار
:|
اسمان ***:
۲۷ دی ۹۶، ۱۲:۰۷

شیر بینی:))))

طلب صبر از خداوند برات دارم:)


ممنانم
:|
shab gard:
۲۷ دی ۹۶، ۱۳:۴۲

خودت با خودت ادامس بگیر ببر


یه تریدنت هندونه ای یک ماهه پیش خریدم
دوروز بعدش گم شد
هنو دارم دنبالش میگردم
پیدا شه میبرم
شیر بینیشو چیکارکنم!زمزمه کردنشو کجای دلم بذارم؟
shab gard:
۲۷ دی ۹۶، ۱۳:۵۳

یه روز با عصبانی بلند شو بره پیشش یه دسمال بهش بده بگو به این میگن دسمال یکی از اموراد استفادش تمیز کردن بینی


زمزمه کردنشم که واسه اختلال میسوفونیا هست


گناه داره
دوسش دارم
:|بنظرم باید براش اویشن دم کنم که زودتر خوب شه
واران ...:
۲۷ دی ۹۶، ۱۴:۰۰

😀😀😀😀
😐😐😐
😉😉
☺☺☺☺
🤔🤔🤔
😅😅😅😅😄😄
😣😣😣
😃😃
میام :)
فعلا میرم برمیگردم :))))
سلام :)


سلام
:))
میری به غذات یه سر بزنی؟؟
یک بلاگر:
۲۷ دی ۹۶، ۱۴:۲۱

عنوان بو دار بود ..
چرا؟
چراا؟
ببین بنویس . بمون و بنویس . اگر بخواهیم حساب کنیم من خیلی وقت پیش باید می رفتم ولی منصرف شدم و موندم . اگر مشکلات رو بخواهیم مقایسه کنیم خیلی خیلی مشکلاتم زیاده و واقعا نمیرسم برای وبلاگ ولی هستم . ولی نهایت سعی ام رو می کنم که بمونم و بنویسم ..
بمون و بنویس ..
چون همه هستن منم هستم . وقتی همه شروع به رفتن کنن منم یواش یواش باز توهم رفتن سراعم میاد


:)))
منظورم محل کارم بود
والا من بخوام برم از اینجا بدون اینکه بگم یهو میرم
:|
سوسول بازیه ادم رفتنشو اعلام کنه
یهو رفتنه که حال میده
نیــ روانا:
۲۷ دی ۹۶، ۱۴:۴۵

منم از صدای یک ذره بلند تلویزیون هم به شدت رنج میبرم :/

قدر همکارتو بدون که حداقل مودب و صمیمیه
محل کار قبلی یک همکار داشتم که از اقلیتای محترم بود
هر روز خدا حداقل ۲ الی ۳ ساعت با صدای بلند با تلفن حرف میزد چون کسی زبونشو متوجه نمیشد راحت داد میزدااا
هر روز سر درد میگرفتم باور کن
یک بار خیلی با احترام ازش خواهش کردم آرومتر صحبت کنه
ی لحظه سکوت کرد و بعععد گفت: نمیتونم لال بشم که:/

باورت میشه فاصله ناهار میزدم بیرون و بعد هم به تلفن اداره زنگ میزدم و هم موبایلش که مطمئن شم زر نمیزنه و بیام تو اتاق؟؟!!!


:|
خدااجرت بده واقعا
همکازم خوبه بیچاره.مودبه.قابل احترامه
این ادامس جویدنش رو اعصابمه  
Engineer Sarmadi:
۲۷ دی ۹۶، ۱۵:۳۹

آنچنان جای گرفتی

تو به چشم و دلِ من



که به خوبانِ دو عالم

نظری نیست مرا ...


:|
بهارنارنج :):
۲۷ دی ۹۶، ۱۵:۴۸

من این مشکل به طرز شدیدی دارم:)
خیلی بده خیلی بده این حساس بودنه


خیلی...خیلی..خیلی...خیلی
:|
ستاره جان :
۲۷ دی ۹۶، ۱۶:۰۵

آنتی هیستامین
لوراتادین
قرص سرماخوردگی خودمون
.
.
.
وع :| این دیگه چجور صمیمیتیه؟


هیوسین میخوره
:|
همینو بگو
علیـ ــر ضــا:
۲۷ دی ۹۶، ۱۹:۳۵

بانوک مریم 😕 چرا عین منی 😐😐😐


بابوک؟؟؟
تو عین منی نه من عین تو
:|
shab gard:
۲۷ دی ۹۶، ۱۹:۵۰

باز خوب که دوسش داری

کلا پیشنهاد میکنم ببریش یه دکتر خیلی بهتره


از توان من خارجه
میگم شوهرش ببره
:|
پشمآلِ پشمآلو:
۲۷ دی ۹۶، ۲۰:۵۰

این میسفونیا نی والا .. هر ادم سالمی از کارای همکارت رنج خواهد برد:/


:]  
خب خوشحال شدم
واران ...:
۲۷ دی ۹۶، ۲۱:۳۵

نه :))
رفتم راهکار پیدا کنم بیام :)
الان راهکار پیدا کردم ولی دنبال یه سوالم
اونم اینکه چه مدته با هم رفیقین ؟
اینو بگو (البته اگر رفقین )
دوباره برمیگردم :)


9بهمن میشه یک سال تمام که باهم همکاریم
حدود 8/9ماه هم باهم صمیمی هستیم
:))

shab gard:
۲۷ دی ۹۶، ۲۱:۴۵

اونجوری بهتره

فک کنم باید هردوتاش با هم برن پیش دکتر


:)))
چرا اخه
ستاره جان :
۲۷ دی ۹۶، ۲۱:۴۸

اون که واسه دل درده :/


هااااا
ببخشید ستریزین
:)
کلا قرص زیاد میخوره
ستاره جان :
۲۷ دی ۹۶، ۲۲:۰۹

خوب ستریزین هم یک مدل از آنتی هیستامینهاست
اینام روشاخشونه که بهشون مقاومت ایجاد بشه
برا همینم اگه جواب نمیده بهش باید یه مدل آنتی هیستامین دیگه استفاده کنه(مثل اونایی که اسم بردم) یا هم قرص سرماخوردگی بخوره که خدایی خوبه


بهش گفتم اخر هفته به پخته بخوره
ادل کولد میخوره
امیدوارم تا یک شنبهخوب شه
سارا سماواتی منفرد:
۲۷ دی ۹۶، ۲۲:۱۰

پس من منم میسوفنیا دارم چون از صدای زنگ موبایل و تلفن خیلی بدم می آید ...
خدا را شکر کن حداقل خوبه یکی هست روزی صد جور آدم مختلف را نمی بینی .


چه جالب!
یه تنه رو اعصابمه
:|
یک بلاگر:
۲۷ دی ۹۶، ۲۲:۵۷

یه هو رفتن توهین به خود آدمه .
خیلی حرکت زشت و زننده ای است که آدم یه هو بره .
بعدم رفتن اصلا درست نیست . ما اومدنمون با خودمون بوده ولی رفتنمون نه
ما چنین حقی نداریم
تا زمانی که یه مخاطب یا یک دوست حتی ما رو می خونه باید بمونیم.


اینم حرفیه
ولی خب من بخوام برم یهو میرم
حالا فعلا که قصد رفتنی ندارم
:)
نیــ روانا:
۲۷ دی ۹۶، ۲۳:۰۹

ی سوال
چرا همش آرزو میکنی تا یکشنبه خوب شه؟
شنبه مرخصی هستی؟
میدونم شد دو تا
ولی در راستای هم بودن دیگه :دی


ینی واقعا در حد ارزوئه؟؟
:)))

چون شنبه مرخصیه
:دی
یک بلاگر:
۲۷ دی ۹۶، ۲۳:۳۶

خواستی بری ..
1- نرو
2. نرو
3. نرو
4. نرو
5. به همه اعلام کن که میری . یه راه ارتباطی بذار


میرزا رو میشناسی؟؟؟بچه زرد؟؟؟
رفتن اون مدلی رو دوس دارم
:))
serek یزدان:
۲۷ دی ۹۶، ۲۳:۵۰

واااای خدا اگر من جای تو بودم یه لیوان شیر سیانور ولرم سر می کشیدم و کارو تموم می کردم...البته تو این کارو نکن رک و رو راست بهش بگو که خودشو جمع و جور کنه


نمیشه شیر کاکائو سیانور ولرم بخورم؟؟
میم . الف:
۲۸ دی ۹۶، ۰۹:۳۲

خیلی رو مخن این آدما خیلی خیلی خیلی! :/


اوهوم
متاسفانه خیلی زیاد
:|
یک بلاگر:
۲۸ دی ۹۶، ۱۲:۵۳

نمیشناسمشون
اگر هم اونطوری رفتن پس ارادتی براشون قایل نیستم!
درست نیست . این مرام وبلاگ نویسی نیست
وبلاگ نویس وقتی از وبلاگش بیرون میره که یا با یک وبلاگ جدید تر که اون رو معرفی کرده بروز می کنه یا یک سایت داره و سایت می نویسه. یعنی برای پیشرفت. نه برای رفتن برای همیشه.
درست نیست . حیفه .


ولیکن من ارادت زیادی براش قائلم
:|
حالا خداروشکر فعلا قصد رفتن ندارم
:)
serek یزدان:
۲۸ دی ۹۶، ۱۳:۵۱

اونم خوبه ولی بازم به نظرم رودربایستی رو بذار کنار و حرف دلتو بزن هیچ آدمی ارزششو نداره خودتو به خاطر رودربایستی باهاش اذیت کنی


دخترم
هیچ ادمی ارزششو نداره که تو انگشت پاتو واسش عریان کنی
:دی
علیرضا امیدیان نسب:
۲۸ دی ۹۶، ۱۷:۳۱

خخخخخ اره واقعا ادم اعصابش میریزه به هم
به من سر بزنین:(


چشوم
:)
Aramam .F:
۲۹ دی ۹۶، ۰۰:۵۲

خدا صبرت بده مریمی:/


اجرم با خود خدا
:)
serek یزدان:
۲۹ دی ۹۶، ۱۹:۱۵

-__-
تقصیر منه که به فکر توم ...برو اذیتت کنه


:))
ناراحت نشو سیانور میدم بخوره
serek یزدان:
۳۰ دی ۹۶، ۱۰:۱۱

:)))


:دی
حوا بانو:
۸ بهمن ۹۶، ۰۹:۳۴

آخ آخ منم رو این صداها حساسم :(
امان از روزی که یکی بخواد خرما یا موز بخوره و خودشم عادت نداشته باشه که با دهن بسته بخوره! دنیا رو سرم آوار میشه اون لحظه! :) واااااااااااااای حتی تصورشم دلخراشه :)


اخه خواهر من خرما و موز صدا نداره که(البته اگه با دهن باز بخورن صدای ملایم اعصاب خراشی داره)
برو خداروشکر کن تو گوشت خیار نمیخورن که با دهن بسته هم رو اعصابه
:|

گلبو :):
۹ بهمن ۹۶، ۲۲:۲۵

خوبه پس اس مرضمو فهمیدم!


الان بنده ی منی
:دی
صخره . :
۱۰ دی ۹۷، ۱۳:۱۹

یه چیزای قلمبه ای کوچولوی گردالی ای هست خب؟ گمونم اسمش گوش گیر باشه. و بازم گمونم داروخونه ها و اینا داشته باشن. میذارن تو گوششون که صداهارو نشون
گفتم شاید مفید باشه


فکرکنم زمان دانشجوییم وقتی تو کتابخونه دانشگاه درس میخوندم داشتم و اصلا به درد نمیخورد
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">