این غم انگیز ترین حالت غمگین شدنست...

اخرین باری که غمو با تمام وجودم حس کردم و فهمیدم زندگی میتونه چقدد تلخ باشه

به نامردی دنیا پی بردم و حتی دیگه گفتن گور بابای دنیا هم ارومم نکرد

وقتی که زل زدم تو چشای داداشم و غمو تو چشای اونم دیدم شاید برای بار دوم بود که چشای خوشگلش پر از غم میشد (اولین بار فوت داییم بود)

وقتی که حتی دلداری های مامانمم ارومم نمیکرد

وقتی که حس کردم قسمتی از وجودم شکست و رفت...و نمیتونستم هیییچ کاری کنم

وقتی که از تهههه دلم ارزو کردم زمان برگرده عقب و بتونم جلوی این اتفاقا بگیرم

دیشب بود

ساعتای 12نیم

وقتی که محمد باقر تشنش شد و رفت سر یخچال تا اب بخوره اما نمییدونم چه طوری درو باز کرد که شیشه شربت البالو افتاااد وسط اشپزخونه و نیستو نابود شد.دوتاییمون به مدت 2دقیقه فقط به شربتی نگاه میکردیم که در میان خرده شیشه ها راه خودشو داشت پیدا میکردو میرفت....

شدت فاجعه اینقد عمیق بود که حتی نتونستم یه فحش نثارش کنم!

من دیگه بعد دیشب اون ادم سابق نشدم!


البالو خوراش دردمو میفهمن

:|

.

پ.ن:نتیجه اخلاقی :اون که شربت البالو بود راهشو پیدا کردو رفت،دیگه واقعا وقتشه ماهم راهمونو پیدا کنیم

:|

برچسب: البالو، غم، یخچال،

مَـهدی (میرزای قدیم):
۲۷ خرداد ۹۶، ۱۳:۰۷

یعنی پینوشتت خیلی تکان دهنده بود....


:)))
خداروشکر
ABOLFAZL :.:
۲۷ خرداد ۹۶، ۱۳:۰۷

اخ اخ اخ اخ شربت البالووووووووو حیف شد


تا سحر خوابم نبرد
:)
مهدی صالح پور:
۲۷ خرداد ۹۶، ۱۴:۱۳

یه جوری فضا رو غم کردی که فکر کردم شیشه افتاد روی پای کسی، برید و به فاجعه انسانی تبدیل شد! :))


راضی یودم بیوفته روی پای داداشم ،پاش قط شه ولی شیشه نمیشکست
هایجیا ...:
۲۷ خرداد ۹۶، ۱۶:۱۷

میدونی من تقریبا حالم داشت رو به افسردگی کامل میرفت که با دیدن پی نوشت هر چی فحش بلد بودم و نبودم حواله ت کردم !


الهی بگم خدا چیکارت نکنه ! این چه مدلشه اخه دختر....
میخوام نخوری صد سال اصن ! :)))


:))الان پشیمونم چرا نظاره نشستم قطره قطرشو،باید جمشون میکردم،
روزت باطل شد خب 
علی شر:
۲۹ خرداد ۹۶، ۰۴:۱۷

سلام و عرض ادب رفیق

من وبلاگمو تازه استارت زدم
وبلاگ خوب شمارو دنبال کردم و مطالبتونو میخونم(البته از این به بعد   (:     )
خوشحاتل میشم اگه شما هم وبلاگ منو دنبال کنین
سپاس فراوان

ســا یــه :
۲۹ خرداد ۹۶، ۰۹:۴۲

واااای 

شربت آلبالو :((((


:(
زهرا:
۲۹ خرداد ۹۶، ۱۳:۴۰

ذلیل نشی دختررررر

فلبم امد تو دهنمممممم
هنووووز عاشق البالویی؟؟


:))
البالو نه مربا و شربت البالو
Bahar 1999:
۲۹ خرداد ۹۶، ۱۵:۲۱

وایییییییی

 داشتم افسردگی میگرفتما  
ولی عالی نوشته بودی ツ


:))
خب افسردگی هم داره خواهر من
around me:
۳۰ خرداد ۹۶، ۰۱:۲۲

:|||||||||||||||

ینی تصور هر چیزی رو میکردم جز اینکه اخرش برا ی شیشه شربت آلبالو انقدر ناراحت شده باشی:/:||||||


ینی تو ناراحت نشدی!!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">