• خونه
• خواندنی ها
• مریمم
• می‌شنوم
• دُمبال کردن :)

مار چلو:

۲۱ اسفند ۹۷، ۲۰:۴۳

+یعنی حقت همون شرکته کوده |: فقط مایه ضرری !چند نخ سیگار صرف خوندن این ورقه کردم!یاد نامه های دخترای دوره راهنمایی افتادم اصلا!
حالا کسی اومد بگیرتت یا نه؟! دیدی آرزهامون چقدر دورن یا نه؟ (((:

+ اون گوشه سمت چپ بالا( چپ و راستو که بلدی ؟ ) میشه بگی دقیقا چه گلی کشیدی؟ ((:

+ کلاس نقاشی هم میری ؟ تا رنگات تموم نشدن حتما به استادت بگو قلب کشیدنو یادت بده (:

+ این تیری که به قلب خورده ! یعنی هدف گیری طرف کشته منو |:

+ گوشه پایین سمت راست . حتما کاغذو کندی، کردی تو دهنت و کردی تو لوله خودکار بیک و ... تف تف

+گوشه پایین سمت چپ ! استعداد خالی هستی اصلا (((:

وای خدایا

شاید باورت نشه شایدم بشه

ولی سه دقیقه کامل بلند بلند خندیدم

اینقد بلند که باقر درو باز کرد و باچشای از حدقه بیرون زده نگام‌ میکرد

اصلا یادم نیست این گلو و قلب کار کیه.درهرصورت من کلاس نقاشی میرم و معین الان معلم نقاشیه و حرفی نمیمونه!

هیچوقت!تاکید میکنم هیچوقت فکرشو نمیکردیم معین معلم نقاشی شه!

سیگارارو حروم کردی ولی آخرش متوجه نشدی من نگران بودم یکی بیاد بگیرتم!

اون موقع هنوز به معجزه ی تف ایمان‌نیورده بودم.تهش اینه کندمو لولش کردمو برای بهداشت دهان و گوش ازش استفاده بردم!

مار چلو:

۲۱ اسفند ۹۷، ۲۱:۱۹

حالا درسته میخوندونیمون ولی گولمون نزن ((:
اون استکیر پوکر بالای جمله ، دلیل بر حذف نگرانیته ((:

حالا بازم خدا جون رو شکرش بابت تموم داشته هایت ((((((:

الان دیگه نگران‌ اومدن‌نیستم

مطمعنم

مطعنم نیمدن

:))))

خوشم میاد دقیق خوندی!

بهارنارنج :):

۲۱ اسفند ۹۷، ۲۱:۳۵

منم ازین دست نوشته های قدیمی دارم
مریم فردا یه چهارصد صفحه و یه چهار،صفحه امتحان دارم هیچیم نخوندم،اصلا اپن غمه انقدر بر من چیره نهادینه شده که استرس فردارو هم ندارم:|

هممون داریم

تو جزوه هامون

تو دفترمشقامون

یادش بخیر!

اصلا استرس فردا رو نداشته باش!

من اگه برگردم به دوران دانشجوییم حتی امتحانای ساعت ۸ پا نمیشم!

والا

هاتف ..:

۲۱ اسفند ۹۷، ۲۱:۴۴

جریان چیه اسطوره معرفت؟

به جاری شدن بارالکتریکی جریان میگن

:|

تو دلی:

۲۱ اسفند ۹۷، ۲۲:۱۱

خطت مثل خودمه:))انگار یکی از بغل داره فوت میکنه کلمه هارو:|

پایین نوشتید ام البنین ؟:))

معین همون ام البنینه

فامیلیشه

ما بهش میگیم معین

تلفظ اسمش سخته

:))))

معلم پرروشی دبیرستانم تاسال آخر باور نکرد دست خط من این شکیه!میگفت به قیافت نمیاد اینقد داغون‌باشه!

گلِ کویر:

۲۲ اسفند ۹۷، ۰۰:۲۵

خوش به حالتون
میشه منم یه روز پول داشته باشم که مال خودم باشه؟!

نمیدونم

شاید بشه

من هیچوقت برای استقلال مالیم دعا نکرده بودم

حتی بهش فکرهم نمیکردم

فقط یه‌گوشه ی ذهنم بود

خیلی عجیبه برای خودم

میم میم:

۲۲ اسفند ۹۷، ۰۷:۵۸

یه شب بابام تو کشیکش، حالش خراب میشه و به گفته ی خودش داشته میمرده. شروع میکنه به وصیت نوشتن. اولش خوش خطه بعد یواش یواش نوشته هاش شبیه خطوط نوار قلب میشه و دیگه نمینویسه. حالا اصلا کاری نداریم به اینکه بچه بودیم نمیفهمیدیم که وقتی خودش فرداش اومده خونه، ما با دیدن اون مدل نوشتن نباید میپرسیدیم که : عه بابا چرا اینطوری شد آخر وصیتت، مُردی؟
(یادم رفت چی میخواستم بگم.)
تو روحت
آهان
اون مریمی که بالای صفحه نوشتی و "اِمِ" آخرش منو یاد بابام انداخت و وصیتش.

احتمالا آخراش دیگه خسته شده بودم شایدم خسته شده بود

و احتمالا بابای شمام ناامید شدن از مردن و دست کشیدن

۲بارتاحالا وصیت نامه نوشتم

دفه ی دوم تو خونه تکونی افتاد دست مامانم 

تمام عالم و آدم رو خبر کرد و براشون خوند

خنده های پسر خالم هنوز رو مخمه

:|

آلاء ..:

۲۲ اسفند ۹۷، ۰۸:۵۲

با دست چپ نوشتی؟

:))))))))

بهـ نام:

۲۲ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۰

مردم چرا این روزا اینجوری شدن وجدانن دستخطتت خوبه کهههههه :|

چطوری شدن؟!

جدی؟

اولین نفری هستی که معتقده دستخطم خوبه

:)

ماچ‌برتوباد

واران ..:

۲۲ اسفند ۹۷، ۱۱:۵۰

حیف که میشناسمت و میدونم چه خصوصیات رفتاری و اخلاقی داری اگر نمیشناختمت از طریق  خطت روانشناختی میشدی :)))

سلام :)

خب روانشناسی کن ببینم

های :)

yasna sadat:

۲۲ اسفند ۹۷، ۱۲:۲۰

من یه بار خیر سرم میخاستم تقلب کنم
یه متنی رو عجله ای نوشتم روی دسته ی صندلی
خوش شانس بودم و همون سوال اومد

اما بد شانس بودمو دست خودمو اصلا نتونستم بخونم از بسسسس قشنگ بود:||

خسته نباشی فرزندم

:))))

مرتضا دِ:

۲۲ اسفند ۹۷، ۱۴:۵۰

ماشین مال خودش نیست
ولی

چرا

تماما با پول خودش خریده

تماما

آقای سر به هوا :):

۲۲ اسفند ۹۷، ۲۳:۱۱

اون گوشه برگه رو هم خوردین؟:))

احتمالا گشنمون بوده

مرتضا دِ:

۲۳ اسفند ۹۷، ۱۱:۲۵

مطمئنی؟

دقیقا همینقد عجیب

خیلی بااراده و قوی 

من نگاش میکنم از این حجم خودباوری و موفقیتش کیف میکنم

جناب منزوی:

۲۳ اسفند ۹۷، ۱۲:۳۱

نوشته های چند دهه اخیر خودم رو که می خونم خنده ام میگیره :)
الان خوبه که هم کلاس نقاشی میرید و هم صفرتا صد زندگیتون پا خودتونه :)

یه سری ارزو سال اول دبیرستانم تو دفتر زبانم نوشتم

خجالتم میشه حتی نگاشون کنم چه برسه بگم مال منن

:|

بهـ نام:

۲۳ اسفند ۹۷، ۱۵:۳۶

اینجوری شدن که به این دستخطه تو میگن بد 😒

#😎😎

یه حسی ریزی بهم میگه داری مسخرم میکنی

:|

دلآشفت. . .. ..:

۲۴ اسفند ۹۷، ۱۹:۱۴

وای چه خوب بود پر از حس خوب بود این پستت
امیدوارم ما هم هرچی مینویسیم. و خوبه به واقعیت بپیونده:)

خدا قسم خورده به قلم

بنویس همه چیو

:)