توهم
بعضی وقتا یه سری توهمات ادما رو میگیره
بعضی وقتا یه سری توهمات ادما رو میگیره
زهرا:۱۷ تیر ۹۶، ۱۱:۵۰ههههههه چقد زشت ادمارو باید از توهم دراورد
در نیاری در میان ولی خیلی دیر
میرزا ژوزف پولیتـزِر:۱۷ تیر ۹۶، ۱۲:۰۹مریم نکته ی عمیقی داشت خاطره ت. مرسی
:))
Va hid:۱۷ تیر ۹۶، ۱۳:۱۲خاطره شما طنز گونه بود. اما حس غروری که به خاطر نگاههای دیگران حاصل بشه ،اصلا ارزش نداره ،البته میدونم این فقط طنز بود. موفق باشید.
:|
علیـ ــر ضــا:۱۷ تیر ۹۶، ۱۳:۱۸چهـ بد
ohoOm
سام نجفی نیا:۱۷ تیر ۹۶، ۱۳:۲۹چه صحنه ای
:)))
آقای سر به هوا:۱۷ تیر ۹۶، ۱۳:۳۸حرف va hid خیلی خوب بود
:|
زهرا:۱۷ تیر ۹۶، ۱۳:۴۹چرا اصل قضیه رو ول کردن چسبیدن به فرع؟
چم
ف.ع :۱۷ تیر ۹۶، ۱۶:۳۳ولی خیلی سخته که ادم بخواد کسیو از توهم دربیاره چون معمولا حس بدی به طرف متوهم القا میشه :|
حس بدش یه لحظستهرچی بیشتر بمونه بدتره خب
حصار آسمان:۱۷ تیر ۹۶، ۱۶:۴۵مردم همیشه عادت دارن نگاه کنن و عیبات رو ببینن
اما از عیبای خودشون غافل میشننگران نگاه دیگری نباشین هیچوقت. ارزشی نداره
:)
مهیار حریری:۱۸ تیر ۹۶، ۲۰:۵۸:))
خاطره ای تلخ با چاشنی طنز یا خاطره ای طنز با چاشنی تلخ
نمیدونم !
در هر صورت کلی حرف داشت
منم نمیدونم واقعا:)
تو کا:۱۹ تیر ۹۶، ۱۲:۵۵حالا من هررربار حس کردم نگاه های سنگینی رومه و یه سریها بهم زل زدن, یه نگاه سرتاپایی تند به خودم میندازم و بعدم با دوربین جلوی گوشیمم صورتمو چک می کنم که مبادا از همچین سوتی های که تو دادی, داده باشم :دی
درس عبرت شد برام!!
شاپرک مجنون:۱ شهریور ۹۶، ۰۹:۵۳راستش می خوام ازت تشکر کنم قلم با مزه و ملیحی داری سر چند تا پستت خیلی خندیدم مخصوصا این یکی
این حرف از ته دلمه خیلی از بلاگرها هستن که ازخاطراتشون می گن اما با یه سبک فوق العاده کسالت بار ادم فکر می کنه خاطراتشون رو یه نفر نوشته
قدر قلم متفاوتت رو بدون فوق العاده دوست داشتنیه برای اولین بار حال و هوام پر شد از خنده سپاس مریم
دختر نمیدونی چه انرژی مثبتی دادی بهم اول صبیچقد دلگرمم کردیممنونم ممنونم ممنونم