توپ سوراخ

فکرکنم هممون تو بچگیمون تجربه ی بازی با توپای سوراخو داریم
 اینا که هی باید تند تند بادشون کرد
اینا که اولش میزنی زمین هوا میره
اما بعدش زمینم نمیره
ازاینا که حتما باید تلنبه (تلمبه)زیر بغلت باشه 
ازاینا که تا نباشد تلمبه تو ،توپ ما سودی ندارد



یام نیست چی شد اما از یه جایی دیدم که دارم میرم دنبال علاقه هام
دیر رفتم ولی رفتم 
یادمه چندسال پیشا عاشق اشپزی و شیرینی پزی بودم
کلی تو خونواده معروف شدم غذای خوب میپختم شیرینی های خوب
اما از یه جا به بعد که نفهمیدم کی بود گذاشتم کنار
رفتم سراغ ارایشگری که اونم کلا یه ماه بیشتر نرفتم،چون فهمیدم فقط علاقه دارم نه استعداد
بعد رفتم سراغ خیاطی
2تامانتو دوختم ، ولی خب همچین چنگی به دل نمیزد
یا مثلا کلاس کاراته میرفتم 
این یکی رو واقعاا عاشقش بودم
ینی تا تهش حاضر بودم برم ولی مامانم نذاشت
گفت قدت کوتاه میمونه
:|
همون موقع که هنوز 50 بودم میرفتم
مامانم میترسید بچش 50بمونه
:|

همه ی اینا توی تابستون رقم میخورد 
وقتی که شهریور وصل میشد به مهر دیگه یادم میرفت
امسال ،بعد عید 
سه ماه رفتم نقاشی
از بچگی یه عشق نهان به نقاشی داشتم اما چون هیچوقت نقاشیم خوب نبود بروز نمیدادم
تااینکه بهمن ماه فهمیدم موفق بودن تو یه کار نیازی به استعداد نداره تلاش میخواد
معین بی هنرترین بشر در کلاسمون بود
3واحد هنر داشتیم ترم 3فکرکنم
تماااااام نقاشیهاشو من میکشدیم 
بعضی هارم از ترم بالایی میگرفت
همش اظهار تنفر میکرد از نقاشی کشیدن
اما دست روزگار نشوندتش وسسسسط یه عالمه بوم
الان برا خودش معلم نقاشی شده
ینی یه طورایی نقاشی درمانی میکنه با بچه های اوتیسم
هیشکی فکرنمیکرد معینی که دست به قلمو نزده تو عمرش یهووو بشه یه نقاش حرفه ای
رفتم دنبال نقاشی
سه ماه طول کشید تا اولین تابلومو کشیدم
بعد رفتم سراغ بعدی
زیاد خوب مث اولیه در نیمد
شوق داشتم
4تابوم خریدم که دوباره شروع کنم
ولی موتورم از کار افتاد
بادم خالی شد
تلمبه لازمم!

توضیح تصویر شماره یک:داشتم ازش عکس میگرفتم،پنجره باز بود نور افتاد تو دوربین نمیدونم چی شد که اینطوری عکس گرفت.اما خوشم امد از عکسه
:)
توضیح تصویر شماره دو: اولین تابلوم هستند ایشون
:)

آقای سر به هوا:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۳۴

چه قشنگ

من فقط بلدم از این ادمک خطی ها بکشم


تازه بعضیا همینم بلد نیستن 
دیدم که میگم
:)))
sina S.M:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۳۹

جالبه ! 

چرا همش کلاسای خانه داری میرفتین آقا ! :دی یکمم هنر ! موسیقی ای . نویسندگی ای نقاشی ای (که حداقل اینو رفتین ) ... کلاس ورزشی هم خوبه ! حداقل بهتر از خیاطی !!





علاقست خب اقا
:)
ورزش رفتم 
والیبال ..کاراته ..
زهرا:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۳۹

تورو خدااینو ول نکن بچسب بهش یه ذره تلاش کن تنبل نباش همون معین خانم شمام تلاشکرد کلاس رفت


میچسبم
:)
مرد بارانی:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۴۱

من که فنی نیستم اما به نظرم قشنگه مخصوصا اون رنگ اخرایی پای درختا که حس پاییزی رو خیلی خوب القا میکنه و همینطور ترکیب سفید و آبی که کاملا به تصویر سرما بخشیده 

در کل اگه یکم تو کشیدن شاخه ها ولخرجی می کردی تنیجه بهتری می گرفتی و اینکه سوژه نقاشی ذهنی بوده یا از روی نمونه کشیده شده؟
اون خط اول هم یادم نیست درسته احتمالا:)


:))
از روی نمونه بود
میگما فنی هم نبودی مثلا
:)
مرد بارانی:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۴۸

فنی که نیستم واقعا!

دس به قلم هستم اما نقاشی تو مایه های آقای سر به هوام!


ولی جدی خوب تحلیل کردی مثل استادم یه لحظه حرف زدی ینی تایپ کردی!
:)
ندیدم
:|
مرد بارانی:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۵۲

بییی خیال! تحلیلم کجا بوده؟ باب راس زیاد نگا می کردم!:)


:))
بیشتراز اینکه عاشق نقاشیاش باشم عاشق موهاشم
:)
Va hid:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۳:۵۲

چقدر پر فراز و نشیب!


بعله
:)
مرد بارانی:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۴:۰۴

موهاش که بیشتر شبیه ببعی بود آخه خدا بیامرز!


:)))
بامزه بودا
حصار آسمان:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۴:۲۹

ماشا الله


ولی به نظرم استعداد هم لازمه
اونایی هم که در ظاهر استعداد ندارن، احتمال زیاد استعدادشون مخفی شده و حال بیرون کشیدنش رو ندارن

اتفاقا میگن وقتی از کاری بدت بیاد یا بترسی، نشون میده یه استعداد فوقالعاده ای توش داری
این جمله یکی از روانشناسای معروف بود


لازمه اما کافی نیست
:)
واقعااا؟؟؟چه جمله ای!!!!
منکه از هیچکاری بدم نمیاد ینی کلا بی استعدادم؟
علی آقا:):
۲۵ تیر ۹۶، ۱۶:۵۶

سلااامم

من‌هم‌یادم،اون‌توپ‌هاراپاره‌میکردم‌وتوپ‌جدیده
راداخلش‌میکردم،که‌پوسته‌برای‌توپه‌بشه
تاتوپه‌سوراخ‌نشه

من،استعدادم‌تونقاشی«۰»اگر استعداد داشتم
یک‌نقاشی از یک وب خاص میکشیدم
ووبمو همون شکلی میکردم:(


اره منم یادمه
پلاستبکی بودن اونا
:)
چه کار بامزه ای!!!
راستی سلااااام

علیـ ــر ضــا:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۹:۲۵

بسیار زیبا 😍

واقعا همینطوره منم همین حالتیم 😐 😐
خیلی خوبه دنبال علایق خودت بری


:))
میرزا ژوزف پولیتـزِر:
۲۵ تیر ۹۶، ۱۹:۴۴

داشتم فکر میکردم تو و تلمبه و توپ سوراخ ... 


احیانا منم ادم بودم هاااا
:)
میگم تو اثر به این فاخری رو نمیبینی بعد گیر میدی به توپ پلاستیکی؟؟
دل‌آرام محمودی:
۲۵ تیر ۹۶، ۲۱:۳۵

فک می‌کنم مهمتر از تلاش و استعداد باید انگیزه‌ی آدم برای خودش معلوم باشه. یعنی انگیزه‌ست که به تلاش و استعداد جهت می‌ده. این انگیزه رو هم می‌شه ایجاد کرد ولی در هر صورت باید شعله‌ی انگیزه رو روشن نگه داشت. 


گل گفتی
میدونی مث یه مثلث میمونن که انگیزه راسش قرار داره
:))
سهیل اسدبیگی:
۲۶ تیر ۹۶، ۰۳:۲۴

سلام وبلاگتون بسیار زیباست خوشحال میشیم به ما هم یه سر بزنید
www.applesp.ir

حاج مهدی:
۲۶ تیر ۹۶، ۰۹:۱۹

تا آدم بفهمه دقیقا چی میخواد و با چی میتونه آروم بمونه، سیب زندگیش هزارتا چرخ میخوره!
ولی به نظر میرسه همین نقاشی باشه برا شما


امیدوارم سیب زندگیم زمانی که خواست وایسه و ثابت شه خیلی دیر نشده باشه!
:))
حصار آسمان:
۲۶ تیر ۹۶، ۰۹:۵۱

آره جمله مشابهی هم از امام علی نقل شده

که از هر کاری که ترسیدی، داخلش شو

اون جمله هم اگر اشتباه نکنم یا مال ویلیام جیمز بود یا برایان تریسی


اره اره 
این حدیثو شنیدم
ولی تاحالا به عمقش توجه نکرده بودم
:)
ف.ع ‏ ‏‏ ‏:
۲۶ تیر ۹۶، ۱۰:۲۰

به به چه نقاشی‌ای :) 


:)))
علیرضا امیدیان نسب:
۲۶ تیر ۹۶، ۱۹:۵۳

خخخخ عجب

پس شما از اون دسته ادم هایی هستین که هی به یه چیزی علاقه مند میشن 
شما باید یکی استعدادتونو کشف وگرنه هی شوق پیدا میکنین به یه جیزی و میذارینش کنار:)


دقیقا
دارم شوقمو به نقاشی از دست میدم
همین روزاست که برم سمت یه چیزه دیگه!
:)
مهسا ساداتی:
۲۷ تیر ۹۶، ۰۸:۵۶

آفرین....
نقاشی تون خیلی قشنگه...


:)))
قربان شما
___ سلوچ:
۲۷ تیر ۹۶، ۰۹:۱۵

اولش که شروع کردم به خوندن حدس نمیزدم به اینجا تموم بشه

تابستونها دل انگیز بودن بچه که بودیم
نقاشی ها هم خیلی قشنگن :)


فکر میکردین به کجا ختم شه؟؟
واقعا!
تابستونم تابستونای قدیم
ممنون
:)
___ سلوچ:
۲۷ تیر ۹۶، ۰۹:۲۳

نمیدونم به خاطره فوتبالی 

مثلا یه زخم در اثر فوتبال یا یه فوتبال مهم
کلا فوتبال نه نقاشی :/


:))))))
عنوان ادمو به اشتباه میندازه!!
علیرضا امیدیان نسب:
۲۷ تیر ۹۶، ۱۲:۰۰

خخخخ یه جورایی منم مثل شمام دوس دارم همه چیو تجربه کنم شاید بقیه بگن دیونه اما اون شوق رو ندارن که بفهمن


دقیقا حرفی که داداشم بهم میزنه
:|
توکان سبز:
۲۷ تیر ۹۶، ۱۶:۴۴

چه قشنگهههههههههههه این دختر^_^


:)))
کدوم دختر؟؟!
:)
آرش دامن افشان:
۲۷ تیر ۹۶، ۱۸:۲۰

سلام، وبلاگ تون رو دنبال کردم، ممنون میشم شما هم دنبال کنید :)

نی لو:
۲۸ تیر ۹۶، ۰۰:۲۲

منم همینجوری بودم

از این شاخه به اون شاخه همه ش
دیگه چندوقته تعطیل کردم کلاسو، میگم هرکار میخوای کنی خودت یاد میگیری
مثلن آلمانی بدون کلاس دارم سعی میکنم یاد بگیرم، خیاطی رو با آزمون خطا مثلن کیف دوختم و اینا :دی
آشپزییییی عشق اول و آخرم! اگه یه بار دیگه به دنیا میومدم آشپز میشدم :))
چقدررر خوشگل بود نقاشیه! دمت گررررم :)


منم باید یه فکر به حال خودم بکنم
میدونی یه خوبی که داره اینه که بعدهااا نمیگم اییی کاااش فلان رشته رو میرفتم منکه بهش علاقه داشتم حتماا توش موفق میشدم
woooW:))
مرسی عزیزم:)))
سید محمد موسوی:
۲۸ تیر ۹۶، ۱۷:۵۶

هنر نقاشی هم نعمتیه.
راستی، چرا وبلاگتون این شکلیه؟! واسه من بد لود میشه یا کلا همین شکلیه؟


دقیقا چه شکلی؟؟
سید محمد موسوی:
۳۱ تیر ۹۶، ۰۹:۳۶

میگم که، شاید فقط واسه من این طوریه. آخه ستونی که سمت چپه، اومده پایین.


نه قالبم همینطوریه
:)
حوا ...:
۳۱ تیر ۹۶، ۱۹:۳۹

پست جدید نمیذاری؟! :)


:)))
پست گذاشتنم نمیاد
:(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">