تیله

دیروز سرکلاس تیچرمون بهم گفت مریم چی تورو سورپرایز میکنه؟

دست کردم تو کولم این دوتارو (تیله هارو)اوردن بیرون گفتم امروز دخترخالم بعد8ماه کادو تولدمو داد و من از خوشی داشتم میمردم
نمیدونم چرا همه شگفت زده شدن از نوع شگف زدگی من!
یکی از بچه ها گفت تو واقعا با چیز به این کوچیکی شگفت زده میشی؟

**

یه حلیمی سر کوچمون داشتیم
ماه رمضونو حلیم میداد بقیه سال آش و گاها حتی لوبیا پلو و کبابم درست میکرد
مدلش به قول داداشم اینطوری بود که هر چی هوس میکرد درست میکرد!
همیشه وقتی صبحا داشتم میرفتم، تو مغازش درحال تمیزکاری بود وقتی هم داشتم برمیگشتم باز تو مغازش درحال خالی کردن اب قابلمه ها بود
عشق به کارشو از چشاش میتونستم بخونم
پیرمرد نبود ولی جونم نبود
همیشه یه لبخند رو صورتش داشت
چه کله ی سحر چه ظهر ماه رمضون و چه هر وقت دیگه ای
همیشه دوس داشتم یه بار هم که شده از غذاهاش مخصوصا حلیماش بخورم
هی میگفتم فردا پس فردا اخر هفته و ...
چندروز پیش ،صبح که امدم از خونه بیرون رسیدم سرکوچه مغازش باز نبود مث هر صبح
یه پلاکارد سیاه بزرگ زده بودن سردرش
همه اینارو گفتم که بگم عمر اونقدام طولانی نیست
به هر چیز کوچیکی خوشحال شیم و با هر چیزی زانوی غم بغل نگیریم
حضرت عزرائیل از انچه در اینده میبینید به ما نزدیک تر است!




آقای سر به هوا:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۲۳

در حد یه لیز خوردن پـ..ا


گرخیدم عصن

میرزا ژوزف پولیتـزِر:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۲۴

دوتا تیلّـــــه ی خوب داری.../ (واج آوایی) {دوتا چشم سیاه داری...}

درگذشت نابهنگام حلیمی سرکوچتون که گاهی هم آش میپخت و بعضی وقتا لوبیا پلو بار میذاشتو گاهی هم کباب به سیخ میکشید و به قول داداشت، هرچی که هوس میکرده طبخ میفرمودند، بر تمامیه اهالی محله تان اعم از {جون} و پیر و زن و مردو خونه دار و بچه دار، تسلیت باد. 
نماینده ی {ا}زرائیل
امضا :)


چقد تو بامزه ای اخههههه
:/
دوس دارم  بنویسم ازراعیل
:)

Va hid:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۳۲

چه فراز و فرودی !!! شادی و غم !!!


اوهوم
دل‌آرام محمودی:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۳۲

:گرفتن چشم‌ها با دست! (همون شکلک میمونی که چشماش رو گرفته و همیشه برام سواله مگه آدم این کارو نمی‌کنه که نسخه‌ی آدمش رو نداره!)


مریم جان اگه صلاح می‌دونی رنگ متن‌ت رو مشکی کن، خیلی کنتراستش با زمینه کمه، ننه دیگه پیر شدیم چشممون سو نداره! ؛)


به نکته خوبی اشاره کردی... 
:زدن کف دو دست به هم
:))

مگه چه رنگیه ؟؟؟
مشکی بود ک
:|
الان بهتر شد ننه جان؟

زهرا:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۴۱

عجیب نباشیم


باشه
:|
آقای کف:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۴۲

چه پایانی داشت این پست




+ خوشحالی!
موضوع گمشده ی نسل فعلی


اوهوم
دقیقا
بعضی وقتا یادمون میره یه حسی هم به اسم خوشحالی هست
میرزا ژوزف پولیتـزِر:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۴۸

شورم اغلب :))))))))))))


جناب شور مزه مواظب باشید فشار خون نگیرید!
:))
محمد:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۲:۵۸

سلام دوست عزیز یه پیشنهاد برات دارم دلت می خواد از گذاستن پست هات توی یه ساعت کسب در آمد کنی
این سایتی که الان بهت میگم با گذاشتن هر پست شما 520 تومان پرداخت می کنه و همپنین به ازای بازدید های مطلبتون هم بهتون مبلغی پرداخت می کنه 
شاید اولش در آمد انچنانی نداشته باشی ولی مطمئنا بعد از یه مدت پست گذاشتن در آمد بازدید هات انقدری میشه که به طور ثابت یه مبلغی بهت پرداخت بشه و دیگه لازم نباشه پست بزاری
اگه کمک خواستی به ایمیلم پیام بده خوشحال می شم راهنماییت کنم .
برای ثبت نام روی لینکم بزن و وارد سایت شود
در ضمن این کار هیچ هزینه ای نداره و کاملا رایگانه
موفق باشی 


نچ
:)
محمد حسین:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۳:۵۰

چقدر خوب نوشتید و چقدر بد تموم شد
بله زندگی همین خوشی های کوچیکه
و علاقه به شغل هم خیلی مهمه که توش اشاره کردید.
موفق باشید :)


همیشه واقعیت همینطوری بوده
:)
من الله التوفیق:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۴:۲۴

گاهی هم هیچ چیز به اندازه ی مردن ادم رو شگفت زده نمی کنه.... البته نه هر مردنی....میهوام یکم مذهبی بازی در بیارم؛ همون مردنی که معصوم میگه : بمیرید قبل از آنکه اجل سراغتان بیاید، البته به مضمون


آخ عجب جمله ای گفتی
دقیقا همینطوره
راجع به روایتی که گفتی یه کم توضیح میدی؟
مرد بارانی:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۶:۰۵

وقتی کم کم دور و بریات میرن و تو میمونی دو تا درد داری یکی خاطره و درد رقته هاست یکی این حقیقت تلخ که نفر بعدی تویی


اوهوم
همینطوره
علیرضا امیدیان نسب:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۶:۴۱

چقدر خوب.نوشتی 

واقعا باید قدر لحظاتمون رو بدونیم


:)
اوهوم
همینطوره
شا دان:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۸:۳۰

آخ.  خدا رحمتش کنه.  چه خوب که شادی کرد و رفت.  تیله اصلنم شادی کوچیکی نیس.  کلی حس نوستالژیک داره. 


دقیقااا
نصف بچگیه من با تیله گذشته
:))
sina S.M:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۹:۱۷

اخر کلاس مختلط رفتین یا نه ؟ :دی


نه گفتم که
:))
N@f@s 2000:
۱۱ مرداد ۹۶، ۱۹:۴۷

خخخخ ای جان بخاطر خوشحالی کتابت

و خدارحمتش کنه 
عجب روزگاری
مرسی مریم جون


خواهش میکنم عزیزم
:)
nily ..:
۱۱ مرداد ۹۶، ۲۲:۲۳

چه نوستالژی و قشنگ شده عکس! :)))


:))
مریم لبخند میزنه به نیلی
عارفه ...:
۱۱ مرداد ۹۶، ۲۳:۴۶

حالاهمه جاآبروی ماروببر...خوب


تو که عشق منی
نی لو:
۱۲ مرداد ۹۶، ۰۲:۰۸

من عاشق تیله بودم, یه کلکسیون داشتم تو اسباب کشی نابود شد :(

خدا رحمت کنه, من فک کردم میخوای نتیجه گیری کنی زندگی کوتاهه رژیم مژیمو بذادین کنار تا جون در بدن دارین بخورین :))


واای من
:(

:))))
خیلی دوس داشتی این نتیجه گیری رو بکنم؟؟؟
علیـ ــر ضــا:
۱۲ مرداد ۹۶، ۰۹:۱۳

خوب بود ✔


:|
سید محمد موسوی:
۱۲ مرداد ۹۶، ۱۶:۳۰

عجب فراز و فرودی داره این مطلب!


:|
khanom ix:
۱۲ مرداد ۹۶، ۱۷:۱۳

آخی:)

ماعم یه آقای لوازم تحریر فروش خیلی مهربون داشتیم که هر موقع از جلو مغازش رد میشدیم باهاش حرف میزدیم وقتی مرد اصلا یه شک بزرگ بهمون وارد شد😔


امروز یه جوونه مغازه رو باز کرده بود 
واقعا نمیتونستم تو مغازه نگاه کنم
مهندس رضا عباسی:
۱۲ مرداد ۹۶، ۱۹:۳۶

با عرض سلام و احترام خدمت شما وب نویس گرامی

کلیه ی نویسندگان وب می توانند با تبادل دنبال کردن(به محظ دنبال کردن ما هم شما رو دنبال می کنیم) وب ما از مزایای زیر به صورت رایگان بهره مند شوند:

1.حل سوالات ریاضی تمامی آزمون ها در تمامی مقاطع و ارسال آن به عزیزان

2.مشاوره رایگان برای شیوه مطالعه، کنکور، انتخاب رشته و دانشگاه

3.ارسال جزوات و نمونه سوالاتی که در فضای مجازی موجود نیستند.

4.ارسال وویس ها و کلیپ های آموزشی کنکور

هر کدام از این موارد رو که خواستین می تونین همینجا یا از طریق تلگرام سفارش بدین

با سپاس فراوان

 


پرونده کنکور برای من سال 92 تموم شد رفتتتتتت
serek یزدان:
۱۳ مرداد ۹۶، ۱۱:۴۳

سلام...

منم عاشق تیله م ...دنیای رنگی رنگی توشون آدمو مسخ میکنه... 
راجع به تیکه ی آخر پست باید بگم که نسبت به مرد قصاب محلمون یه همچین حس خوبی داشتم. وقتی می دیدمش احساس می کردم حتما آدم نباید یه حرفه ی عجیب غریب و محیرالعقول داشته باشه تا احساس مفید بودن و خوشبختی بکنه مهم اینه که کاری که انجام می دی دوست داشته باشی... اونم ناغافل مرد و من همین قدر حیرت کردم:/


علیک سلام
تیله خوبه
:)
ینی قصاباهم میتونن دوس داشتنی باشن :دی
:)))
مهدی صالح پور:
۱۷ مرداد ۹۶، ۱۱:۴۱

کلا باید زور آدم خوشحال شه!


اوهوم
:)
محمد فیروزیان:
۱۸ مرداد ۹۶، ۰۹:۵۸

سلام 
تبریک بابت وبلاگتون
خوشحال میشم جزو دنبال کنندگان وبلاگم باشید
موفق و پیروز باشید

.. محمد ..:
۲۱ مرداد ۹۶، ۱۸:۴۰

با افتخار دنبال شدید. خوشحال میشم شما هم منو دنبال کنید.

real psychic readings:
۱۷ مهر ۹۶، ۱۷:۵۳

آیا شما فکر می کنید اگر من چند مقاله خود را به عنوان نقل قول نقل قول
من اعتبار و منابع را به وب سایت شما ارائه می دهم؟
وبلاگ من در همان منطقه مورد علاقه به عنوان شما است
و کاربران من مطمئنا از بسیاری از اطلاعاتی که ارائه می دهید سود می برند
اینجا. لطفا اجازه دهید من این را با شما بسازم.

خیلی ممنون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">