هیچوقت عروسک دخترتونو بدون اینکه ازش بپرسید به یک پسربچه ی نق نقو که اتفاقا اب بینیشم اویزونه ندین :|
قسمت جذاب کودکی همه ی ما دخترا مربوط میشه به عروسک هامون
مادخترا از همون بچگی مامان میشیم
از همون وقت که عروسک چشم آبیمونو تو بغلمون میگیریم و
بهش غذا میدیم
از همون وقت که عروسکمون مریض میشه و ما غصه میخوریم
ازهمون وقت که عروسک چشم آبیمونو تو پنهان ترین سوراخ خونه قایم میکنیم تا خدایی نکرده داداش کوچیکه نخواد حرصشو از ما سر اون بیچاره در بیاره
ما دخترا مث مامانا که هییچ وقت هیییچ وقت بچه هاشونو چه اونایی هستن و چه اونایی نیستن فراموش نمیکنن،ماهم همیشه همیشه حتی زمانی که مامان میشیم هیچ وقت هیچوقت عروسکامونو فراموش نمیکنیم
کمتردختری رو پیدامیکنین که عروسک های دوران کودکی شو به فراموشی سپرده باشه
خرس نارنجی پاپیونی عزیزم متاسفم از اینکه در لحظه بحرانی ک بابام درست کرده بود نتونستم ازت دفاع کنم و برای همیشه از دستت دادم
هنوزم قلبم میگیره وقتی یادم میاد چطور میون دستای اون پسربچه ی لوس نق نقو چشماتو به من دوخته بودی و ازم میخواستی لب بازکنم و نذارم ببرنت
عزیزم نمیدونم چه به سرت امد و نمیدونم الان کجایی
فقط میتونم دعاکنم اب بینیشو با تو پاک نکرده باشه
و احیانا وسط دعوای خواهر و برادری اونا دستو پایی از دست نداده باشی
و میتونم امیدوار باشم حداقل گوشه ی انباری و چمدونی چیزی باشی
از دست دادن تو تلخ ترین اتفاق کودکی من بود
که برای همیشه غمش بامن میمونه
شاید اگه بابابزرگم ماشین و یا تفنگ بابامو به یه دختربچه ی نق نقوی دماغو هدیه میداد بابام هرگز با من این کارو نمیکرد