دزیره کلاری کسی که 2پادشاه اینده (فرانسه و سوئد )عاشقش شدن
همیشه تاریخ دوس داشتم
تقریبا تنها درسی بود که عاشق معلمش بودم و همیشه نمره های خوبی ازش گرفتم
و همینطور جز درسایی بود که تو کنکور درصد خوبی ازش نصیبم شد
کلاسای عمومی ای مثل تاریخ تحلیلی و انقلاب درسای شیرینی برام بودن که خیلی جدی و بادقت دنبالشون میکردم و انگار استادام میفهمیدن تنها دانشجوی مشتاقشون منم که هیچ میلی برای فرار از کلاساشون نداره
منو فهیمه هردوتامون عاشق تاریخ ، اهرام ثلاثه ،مصر ، نیل ، خانوم رحمانی ، ژان دارک ؛ کتاب سبز رنگ تاریخ ایران و جهان سال سوم دبیرستان و ناپلئون بناپارت بودیم
ساعتها حیاط پشت مدرسه میشستیمو و در موردشون حرف میزدیم
فهیمه همیشه میگفت :مرد نباید قدش کوتاه باشه
یاد حرف مامان بزرگم میوفتادم که میگفت قدکوتاها نصفشون زیر زمینن
به فهیمه همینو میگفتم
میگفت مخای خوبی هم دارن
و من میگفتم در عین اینکه خودخواهن
بعد باهم تکرار میکردیم ناپلئون ... هیتلر ...
فقطم همین دوتارو میشناخیتم
(که بعدها احمدی نژادم شناخیم)
:/
فهیمه دوس داشت جای ژان دارک میبود
اما من هیچوقت نخواستم
اخه به کررات درد سوختگی رو حس کرده بودم
الان که دارم کتاب دزیره رو تموم میکنم
واقعا نمیفهمم چرا از ناپلئون خوشم میومد
هرچی که به اخر کتاب نزدیک میشم تنفرم ازش بیشتر میشه
هیچوقت نمیخوام فهیمه این کتابو بخونه
خواهرم تا همین چند ماه پیش پراید داشت
از اینایی که مسلمان نشنود کافر نبیند
ما با این پرایدِ پارسال رفتیم مشهد
جاتون که اصلا خالی نباشه
احساس میکردم مورد غضب الهی قرار گرفتم
رسیدیم امام رضا اولین دعایی کردم یه ماشین درست درمون از خدا براشون خواستم
خداروشکر به سال نرسیده دعام مستجاب شد
میگن خدا حاجت دل شکسته رو میده همینه
حالا مال من لنگ و کمر بود
لنگ و کمر من دیگه اون لنگ و کمر قبل نشدن
بعد کلی مزاکره با کمر و پاهام
توافق براین شد که دیگه مسیرطولانی سوار بر پراید نشم و اونام متقابلا دست به گزینه های رو میزشون نزنن و اذیت نکنن
تاهمین پنشنبه که مجبور شدم توافق نامه رو یک ساعت نیم نادیده بگیرم
منم که کلا لنگام درازه و در حالت عادی تو دستو پامه و مزاحم
ترجیح دادم جلو بشینم
تا نه مجبور باشم به ملچ ملوچ کناریم گوش کنم و
نه به ارنج کسی که تو پهلوم فرورفته فکرکنم
(اصلا این جوری برای زنده و مرده کناری هامم بهتره )
اگ مث من از اون ژنای لنگ درازشم باشین
درتمام طول مسیر به این فکرمیکنین پاتونو چه جوری بذارین که جاشه
اخرا تازه اون گوشه موشه یه جای خوب پیدا کرده و برا خودش لم داده بود که یهو دییدم راننده زد رو ترمز
سرمو اوردم بالا در خونمونو دیدم
روم نمیشد به پام بگم رسیدیم بیا بیرون
:/
نقطه هایی از کمرم درد میکرد که تاقبل از اون اصلا فکر نمیکردم همچین جاهایی وجود داره
کمرم به واژه پراید حساسه
میشنوه یا میبینه تیر میکشه
:|
دنبال ربط نگردین
گشتم نبود
نگرد نیست
|: