ینی میخوام بگم همینقد لاکچری
دیشب یه موکب تو راهمون دیدیم
وایسادیم چای بخوریم
یهو این سینی رو دادن تو ماشین
تا 5دقیقه همه فقط بهش زل زده بودیم
دلمون نمیومد نظمشو بهم بزنیم
دیشب یه موکب تو راهمون دیدیم
وایسادیم چای بخوریم
یهو این سینی رو دادن تو ماشین
تا 5دقیقه همه فقط بهش زل زده بودیم
دلمون نمیومد نظمشو بهم بزنیم
هلما ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۲۰منظم و با سلیقه!
:)
استکان به استکانکنارهم تو سینی نشستند:دی
بهنام ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۲۱نزدیک خونه ما هم یکی از این موکب ها هست شاید یه روز برم بهشون کمک کنم
کدوم شهر؟؟
من خیلی دوس داشتم پسر میبودم و تو این جور کارا کمک میدادمدیار کریمان:)
هلما ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۴۳دسته به دسته با نظم و ترتیب یکجا نشسته حتی یه لکه کوچولو هم رو سینی و استکان دیده نمیشه. :)
اره باباخیلی لاکچری طور بود:)
تازه چایی و اویشن قاطی بودحق انتخاب داشتی:)
بهنام ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۴۶دیار کریمان= کرمان؟؟
افرین:)
کرمان دل عالم است من اهل دلم:دی
yasna sadat:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۴۶بهش نمیاد کار آقایون باشه:))
به شدت باهات موافقم:))
جنابــــــــ دچار:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۴۷چی شده؟
چی ،چی شده؟؟
هلما ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۴۸میپرسیدی ببینی دختر دارن برا داداشت نشون میکردی :)
حیفه از دست بدین آپشن ها خوبی دارن :))
هلما بابادقیق از کی میپرسیدم؟
هلما ...:۱۴ آبان ۹۶، ۱۰:۵۱از همون که این سینی رو داد دستتون.
:))
متاسفانه اینقد محو سینی بودیم که اصلا نگا نکردیم ببینم کی بود ؟چی بودشاید امروز رگشتم دوباه امارشو در اوردم
جنابــــــــ دچار:۱۴ آبان ۹۶، ۱۱:۰۰شما هم به این چیزا که نذری میدن میگید موکب؟؟؟
اخه نوشته بود بالاش موکب فلان
Hossein MK:۱۴ آبان ۹۶، ۱۱:۰۶احسنت
درود
جنابــــــــ دچار:۱۴ آبان ۹۶، ۱۱:۱۵اخه ما فک کردیم شما داری میری کربلا :)
کاشواقعا کاشایشاالله سال اینده از اونجا پست میذارم
جنابــــــــ دچار:۱۴ آبان ۹۶، ۱۱:۱۹باشه
یه قرار وبلاگی بذاریم توی موکب های مسیر :)
حواسم هست:)
ali:۱۴ آبان ۹۶، ۱۲:۵۵کلمپه ها یکی کمه
نه دقیق بوداحتمالا یکی قبل ازاینکه عکس بگیرم کش رفته:|
Unknown 96:۱۴ آبان ۹۶، ۱۳:۰۱وای چه خوبههه
:)
اوهوم
آقای سر به هوا(o_0):۱۴ آبان ۹۶، ۱۴:۱۵یه موکب اینجا هست 10-12 مدل چایی میده
:|دقیقا کجا؟
ف.ع :۱۴ آبان ۹۶، ۱۵:۲۱چه باحال :)
اوهوم:)
Aramam .F:۱۴ آبان ۹۶، ۱۵:۵۲اوهوع از آقایون بعیده واقعا:/
نوش جان:)
:))
ممنون
serek یزدان:۱۴ آبان ۹۶، ۱۷:۱۹از وقتی رفتم کربلا عاشق لفظ موکب شدم...دلم هوای موکبای عراقو کرد...
هیچ نظم و لاکچری بودنی جای یک لحظه صفای اون موکبا رو توی قلبم نمیگیره...
قطعا همینطوره:|
اسمان ***:۱۴ آبان ۹۶، ۱۸:۱۰برای 5تا چایی چه قدر قند دادند:)
باید یه صحبتی باهاشون داشته باشم:دی
Va hid:۱۴ آبان ۹۶، ۲۲:۲۰حق میدم بهتون
ممنون:|
محمد روشنیان:۱۵ آبان ۹۶، ۱۱:۴۵نمیدونم از نظر زیبایی شناسیش داستان چیه ولی یه اتفاق ساده و مینیمال خیلی دلچسب بود شاید به خاطر نظم و سادگیشه!
دقیقا به خاطر سادگیشهو استکان هایی که ادمو یاد خونه مامان بزرگو بابا بزرگا میندازه
آقای سر به هوا(o_0):۱۵ آبان ۹۶، ۱۴:۳۶جا میدون
با اینجا 10 دقیقه فاصله داره:)))))
اومدم:)
یک بلاگر:۱۵ آبان ۹۶، ۱۶:۴۲زیبا
:|
دیوانه ...:۱۶ آبان ۹۶، ۰۴:۲۰همین قدر باحااال
خدایی چایشونم مزه دیگ ای میده ...
به شدت مواقم
Marg Margbar:۱۶ آبان ۹۶، ۱۰:۵۰چه خوب
اوهوم:|
یک بلاگر:۱۶ آبان ۹۶، ۱۲:۴۲ممنونم سمت ما هم امدی
:)
من دنبال پست خوبم هم بلاگی
فرشته ...:۱۶ آبان ۹۶، ۱۳:۲۹کل ماه محرم و صفر یه بار چایی امام حسین خوردم:|
چاییش هم گیرمون نمیاد چه برسه به زیارتش.یاعلی
ایشااله زیارت قسمتت
یک بلاگر:۱۶ آبان ۹۶، ۱۳:۵۹نظر لطفته :)
:)
نـــای دل:۱۶ آبان ۹۶، ۱۶:۴۱خدا خیرشون بده..
اوهوم
حصار آسمان:۱۶ آبان ۹۶، ۱۹:۳۳خب نمیزدین :))
دستشون درد نکنهنوش جان
همه بامن موافق نبودن که:))
یک بلاگر:۱۷ آبان ۹۶، ۱۲:۵۴سر زدم پست جدید نبود :)
ممنوننبودم این چندروز
سین ف:۱۷ آبان ۹۶، ۱۷:۴۶چقد ناز!
فک کدم کربلایی!هعی!
کاش کربلا بودمهعی!
___ سلوچ:۱۹ آبان ۹۶، ۱۰:۴۲نوش جان :)
:)
سیّد محمّد جعاوله:۱۹ آبان ۹۶، ۱۱:۲۸نوش جان
:)