antiboy

اینکه مامان من از یکی خوشش میومدِ که همیشه کت شلواری بوده و مرموزانه دیدش میزده و اینکه بابامم یکیو میخواسته(که فکرمیکنم دیدشم میزده) خواهرم میگه خواستگاری هم رفته بودن اما مامانم همچین اعتقادی نداره،چیزیو عوض نمیکنه

نزدیک32ساله که مامان و بابام زندگی مشترکی دارن.

اون اقای خوشتیپ کت شلواری چند ساله که فوت کرده.یه دختر داره و یه پسر

داشتم فکرمیکردم اگه پسر اقای کت شلواری عاشق من بشه :/ اینجوری تاریخ دوباره تکرار میشه و میتونم انتقام مامانمو بگیرم

و اما اون خانم کاف هیشکی هیچ اطلاعات دقیقی ازش نداره

یکی معتقده ازدواج کرده ودیگری براین باوره که هنوز مجرده و اون یکی معتقده از ایران خارج شده!(همینقد عاشق).

4ساله که با مامانم در مورد عشقای قدیمیش صحبت میکنم

اولا فقط از دوتا میگفت کم کم رسید به 5تا

شمام با من موافقید که هر ادمی یه سری چیزا ،یه سری روزا،یه سری اتفاقا فقط فقط واسه خودش داره که به هیشکی نشونیشو نمیده؟

مامانم زن مورد اول نمیشه چرا که قد کوتاه بود

زن مورد دوم نمیشه چونکه شلو ول بوده

زن مورد سوم نمیشه چونکه ادم خنثی بوده

و زن نفر چهارم نمیذارن که بشه

حالا که دارم به قضیه نگا میکنم وضع مامان و بابام با اون اوضاع دهه 60خیلی بهتر از اوضاع من تو دهه90هست

باز مامانم معشوق5نفر بوده که بخواد الان پزشو بده

من که پرکی(به عبارتی نصفی)هم ندارم  واسه دخترم تعریف کنم!

البته میتونم بهش بگم که مثلا قدیما یه نفر اومد دایرکتم و گفت:جووون چه عکسی و دوتا ایموجی چش قلبی هم واسم فرستاد

یا مثلا یکی واسم تو تلگرام پی ام فرستاد و بعد خودش منو بلاک کرد!(هشتک مریض)

یا مثلا همکلاسیم فالوم کرد بعد هم انفالوم کرد J

تازگیا به این نتیجه رسیدم ما 73/74 خیلی ادمهای چشم و گوش و دست و پا بسته ای هستیم،ینی هنوزم هااا!

اونکه مامان من بود ،دهه 50 سرقرار میرفتن،البته به شدت منکر واژه قراره اما خب هرچی گشتم جز قرار چیز دیگه ای به ذهنم نرسید،اونوقت ما 73/74(حداقل جامعه اماری خودم)یه جنس مخالف بیشتر از 76 ثانیه بهمون نگا کنه میره تو لیست سیاهمون!

همینقد antibody

خیلی سعی کردم از زیر زبون بابامم اونچه که ته دلش مونده بکشم بیرون

اما انگار که همه رو به فراموشی سپرده!

مامانم اینارو بهم گفت و ازم خواست به هیشکی نگم

لطفا به هیشکی نگین!

غمی ‌‌:
۲۷ آذر ۹۶، ۱۹:۳۹

دنیای واقعی عشقاشم واقعیه و خاطره ساز. دنیای مجازی عشقاشم مجازیه و خاطره نساز.


البته نه همه دنیاهای واقعی
غمی ‌‌:
۲۷ آذر ۹۶، ۱۹:۴۲

باباتون فیلمشه. مطمئن باشید مردا هیچ وقت کسی که دلشون پیشش گیر می‌کنه رو فراموش نمی‌کنند. ملاحظه مادرتون رو میکنه نمیگه... :))


خودمم به همین نتیجه رسیدم
بلاخره بابام خودشو دوس داره دیگه
:دی
Behnam MUN:
۲۷ آذر ۹۶، ۱۹:۵۵

میشه یه سریال ۵۰۰ قسمته درس کرد از این داستان :)))


500 که نه
ولی حتما50تا از توش درمیاد
:)
حامد خواجه:
۲۷ آذر ۹۶، ۲۰:۱۷

ما هم به هیش‌کی نمی‌گیم ... اگه هم گفتیم می‌گیم به کسی نگه و اگه هم به کسی گفت بهش بگه که به کسی نگه 

:)


ممنونم
خیالم راحت شد
:دی
ام شهرآشوب:
۲۷ آذر ۹۶، ۲۰:۲۶

تو هم وقتی بچه دار شدی از عشقای خیالیت؟ بگو! کی به کیه! 

بعدم بگو به هیشکی نگیاااا


نکته خوبی بود
منم که سابقه دارم تو این کار
:دی

میم صادو:
۲۷ آذر ۹۶، ۲۱:۵۹

سلام میمصادو هستم ! دنبال می کنید وبلاگ بنده رو یا نه ؟


سلام میم صادو
:|
حالا چرا میم صادو؟
نیــ روانا:
۲۷ آذر ۹۶، ۲۲:۴۵

نگران نباش

تا اونموقع در  حد همین چت و بلاک هم گیر نمیاد
راحت میتونی کلاس بزاری و پز بدی :))


:)))
اینم حرفیه
پشمآلِ پشمآلو:
۲۷ آذر ۹۶، ۲۲:۵۲

توام عشاق داری نمیگن بت:دی

من بعدنا فمیدم چق خواسگار داشتم:دی


خواستگار با مقوله عشاق فرق میکنه
اینا عشاق مامانم بودن
همینا که درو میبستن پنجره رو باز میکردن
:دی
خرگوشک :):
۲۷ آذر ۹۶، ۲۳:۳۳

خخخخ باشه به کسی نمیگیم :))

منم درمورد متولدین ۷۳ تقریبا باهات موافقم.. یه مورد اینجوری داریم :))


ممنون
:)
73هایی که نمونه عجیبی هستن
اسمان ***:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۰:۱۳

میگم مریم ادامه اون یکی پست چی شد ؟!من هروقت اینجارو باز می کنم یاد اون میوفتم:))


بیشتر از 76 ثانیه روخوب اومدی ://


:))
اینقد درهم برهمه نمیدونم چه جوری بنویسم
:دی

Aramam .F:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۱:۵۹

حالا هی من میگم گوش نمیکنی که:/ این خاطرات فوق العادت جون میده واسه کتاب طنز:)))

نوشته هاتم خیلی شیرینن:)اصن ستارت که طلایی میشه من ذوق زده میشم:)))
چشششششم نمیگیم:)


بیا ماچت کنم توکه اینقد به من انرژی میدی
:)

هلما ...:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۳:۰۸

متولدین 28بهمن 72 رو هم به لیست چشم و گوش بسته ات اضافه کن :)

من میخام اسکرین بگیرم بذارم ایستوری اینستام ولی به کسی نمیگم :))
تهش هم ازشون میخوام به کسی نگن.


27حساب نیست؟
حتما تهش قید کن که اونام به کسی گفتن بهشون بگن به هیشکی نگن
:))
جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۱۸

تو واقعا مریضی اه اه
اولاد ناخلف ://

+ ولی اون قسمت خودت خیلی خوب بود :)))) اون سه تا موردت


چرا خب؟؟
:|

:))
جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۴۰

درد دل های مادرت رو میای به بچه های مردم میگی چرا!؟


از همشون قول گرفتم به هیشکی نگن خو
جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۴۲

عا
هان
!!


:/
جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۴۳

کج


چشات کج میینه
جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۴۴

فقط تو رو :)


:|
|:

جناب دچار:
۲۸ آذر ۹۶، ۰۹:۵۶

مرض
مرض


:|
زهرا:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۱:۵۹

چقدر ریزه کور شدم دختر

فونت بزرگ تر بزن


عینکتو بزن
:))
الان ویرایش بزنم دوباره ستاره هه روشن میشه

زهرا:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۲:۰۰

بشه بهتر ازاین که من کور شم


:|
خوشم نمیاد
علیـ ــر ضــا:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۳:۴۴

چه حکایاتی 🙂



:)
serek یزدان:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۳:۵۳

همممم...

باشه به کسی نمیگیم
صد هزار تومن میشه؟ شماره حسابو خصوصی می فرستم برات :)


منتظرم
:دی



منو از چی میترسونی عامو؟
:)
شاتوت (Lilac):
۲۸ آذر ۹۶، ۱۵:۰۰

سلااام ^_____^
خدا خیرت بده من میام پستات رو میخونم اصلا روحیه ام عوض میشه :))))))
اون مورد اول یعنی ازدواج با اون پسره شبیه رمان های عاشقانه میشه اصن :) بعد فرض کن مثلا اول به امید انتقام باهاش ازدواج کنی بعد کم کم عاشق هم بشید بعد ببرنتون ماه عسل اونجا از داستان زندگیتون بگید :))))
خعلی باحال میشه خخخ :))


سلام شاتوت جان
:))
تهشم از هم متنفر شیم
بعدم همدیگرو ببلعیم
اینجوری باحال تره
yasna sadat:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۵:۰۲

میدونی مریم جان
کلا ما73-74 ها علاوه بر این که خیلی گل هستیم خیلیم گناه داریم خدایی..
از همه لحاظ


بابات باید خدا رو شکر کنه که تو نتونستی از زبونش حرف بکشی وإلا راز اونم  فاش میشد:))


نسل سوخته ماهاییم
:دی

بابام بچشو میشناخت
:)
حامد سپهر:
۲۸ آذر ۹۶، ۱۶:۴۵

جسارت نباشه ها خداییش من توی دهه هفتادیا یدونه چشم و گوش بسته ندیدم

شما منظورت کیه؟


خب جسارت شد دیگه
:|
آقای سر به هوا(o_0):
۲۸ آذر ۹۶، ۱۷:۲۲

الان فقط خواجه حافظ شیرازی خبر ندارع!


یه همت کنین اون بنده خداهم خبردار شه خو
زندگیمون قصه نیس:
۲۸ آذر ۹۶، ۲۰:۴۶

سلام
یلداتون مبارک


سلام
ممنونم
اولین نفری بودی که یلدارو تبریک گفتی بهم
:)
چه در دنیای مجازی چه واقعی
واران ...:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۲:۲۶

منم دومین نفر میخوام باشم :))

یلدات مبارک مریمی گلی عزیزی 💚💚💚😙😍



:))
ممنون عزیززززم
همیشه دلم میخواست یکم دی ماه به دنیا میومدم و اسممو میذاشتن یلدا

میرزا مهدی:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۲:۵۳

الان دقیقا چی شد؟ یعنی تو بچه ی مامان بابت نیستی؟ :))


:))
نتیجه گیریت کمرمو شکست
واران ...:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۳:۰۰

زن داداش بزرگ من یلدا اومده دنیا :))

خواهش میکنم :)


من پست رو نخوندم فونت یک کم عوض بشه که گویا عوض نمیشه :دی 
میخونم :))
ولی ایشالا شب :)


+
@
جناب میرزا سلام :)
وبلاگتون بستین بعد همه جا هم سر میزنین ؟:))
این چه نوع بسته شدنی  است آقای میرزا ؟:))



اسمشم یلداست؟؟
فونت دیروز عوض کردم.بنظرم بهتر شده
:)


بابا ما به همین قدم راضی هستیم
بهترازاینه که کلا بره
:دی 
واران ...:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۳:۱۲

نه یک اسمی دیگه داره مرتبط با اسامی بقیه اعضای خانواده اش :)

ولی از اسمش هم راضی نیست ولی همیشه خدا رو شاکره که اسمش یلدا هم نیست :))


نوه زنداییم تابستون(شهریور)  اومده دنیا فکر کن اسمش یلدا است :|:)

میخونم میخونم :)
ولی امشب ایشالا ^__^


+
ما که راضی نیستیم :دی :))



چرا!
یلدا که خوبه
:))



واران ...:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۳:۴۱

آره خب دوستش هم دارم ولی خب تو تابستون این اسمو گذاشتند یک کم سخته اسمشو صدا زدند  :))

وگرنه من که خیلی دوسش دارم :))


:))
ادم فقط در صورتی باید اسم بچشو بذاره یلدا که 30اذر به دنیا اومده باشه

زندگیمون قصه نیس:
۲۹ آذر ۹۶، ۱۸:۴۷

سلام
بازم یلداتون مبارک
خیلی خوشحال شدم حضور پیدا کردی وبلاگم
خوشحال تر میشدم اگر کامنت میزدی .
شب خوبی داشته باشی


سلام
جلل خالق
چجوری فهمیدی اومدم وبلاگت؟
زندگیمون قصه نیس:
۲ دی ۹۶، ۲۰:۵۰

سلام مریم جان
خوبی ان شالله
میخوای بگی تولدته
تولدت مبارک ..
بهترین ها رو برات آرزو میکنم
راسی هیچ چیز از ما پوشیده نیست بخصوص رفت و آمدت به وبم
ممنونم .
شبت بخیر .


سلام عزیزم
تولد تو دی ماه هست ولی نه امروز و دیروز و فردا
:))
شما خیلی خفنین
هویجوری:):
۳ دی ۹۶، ۱۴:۳۷

افسوس که مامان و بابام خیلی پاستوریزه بودن و قبل از ازدواج هیچ شیطونی ای نداشتن:/


تو از کجا میدونی که همه چیو میدونی
:)
زندگیمون قصه نیس:
۳ دی ۹۶، ۲۰:۴۱

سلام مریم جان
خوبی ..؟
خب پیشاپیش تولدت مبارک
راسی خفن بودن خوبه یا بد
این کلمه فوش نباشه؟؟؟


سلام
:)
قربانت
ممنون
میدونم که فحش نیست
:دی
عارفه ...:
۱۲ دی ۹۶، ۲۲:۳۵

ببین مریم نظرخصوصی توفعال کن

نمیتونم توجمع غلط املایی هاتوبگم که خواهر!
#در_این_حد_مرام


شمارمو که داری عشقم
:|
عارفه ...:
۱۲ دی ۹۶، ۲۲:۴۴

ببین میگم مریم اومدی اینجابیایه خرده داستان عشقی جدیدفهمیدم.بیا برات تعریف کنم.خیلی باحالن.بعدش هم اینکه میتونم مثل توقصه ی انتقام روتکرارکنم.حیف که من فقط بخشش رودوست دارم.

نظرشاتوت خیلی باحال بود.مثل این رمانای بی سروته نوجوونیمون
خداییش بیایه چندتاداستان عاشقانه بسازیم.بازتودایرکت داشتی من نداشتم چه کنم؟
میگم همکلاسیت کی بود؟چمنی؟
آغامن همکلاسی هام بهم سلامم نمیکنن عامو
منومی بینن فرارمیکنن!بعدمامانم هف هشت پنج تاخواستگارازهمکلاسیهاش داشته!
هی هم بهم میگه توچیکارمیکنی ازهمکلاسیهات خواستگارنداری؟
آخه یکی نیست به مامانم بگه مگه تقصیرمنه اوناکورن؟


اره جون عمه کوچیکیت
چقدم تو بخشش دوستی
:/
نه بابا .چمنی بچم باشخصیت تر ازاین حرفاست
پیرای
همون بهتر همکلاسیای قوزمیتت بهت سلام نکنن
:/
عارفه ...:
۱۳ دی ۹۶، ۱۰:۲۳

به جون عمه بزرگم 

میدونی که عاشقشم
پیرای؟اون چی میگه دیگه؟
قوزمیتن؟حالامتاسفانه یه دوسال دیگه هم باهاشون همکلاسم


:|
اره درجریانم
:))
عارفه ...:
۱۳ دی ۹۶، ۱۰:۳۲

:)


:|
غده ی کامنت زنیت فعال ده ها
عارفه ...:
۱۳ دی ۹۶، ۱۰:۴۰

توتودفترامروزبیکاری؟


نه 
مث خر کار دارم ولی مث خر دارم جواب تورومیدم
:|
عارفه ...:
۱۳ دی ۹۶، ۱۰:۴۴

خوبه 

ادامه بده
گلب💚


:||
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">