مامانم میگه باقر کاملا خداخواسته بوده


2سال و سه ماه از من کوچیکتره

مامانم میگه باقر کاملا خداخواسته بوده

روز شهادت امام محمد باقر به دنیا میاد

واسه همین میشه محمد باقر 

البته بابام دوس داشته رضا باشه 

منم معتقدم چون خداخواسته بوده باید اسمشو میذاشتن خداداد

:|

 فقط مامانو بابام محمد باقر صداش میزنن

من گاها بی قر و پر قر  صداش میزنم

اینکه میگم پر قر واقعا پر قره

دختر خونواده ماست

تمیزه

مرتبه

لباساشو همیشه میشوره

لباس کثیف نمیپوشه

کیفش همیشه تمیزه

جارو میکنه

غذا درست میکنه

هر کفشی رو روی شلوار مخصوص به خودش میپوشه

یه ساعت صبا جلوی اینه به شلوار و کفشاش ور میره

کمد لباسیش همیشه مرتب 

و الی اخر

خیلی باهم دعوا کردیم

من روی کتابام حساس بودم

اون روی کفشاش

عقده های همدیگرو سرکتابا و کفشای هم در میوردیم

من توی مدرسه میفهمیدم چه بلایی سر کتابام اورده

و اون صبای زود که داشتیم میرفتیم مدرسه باید کفشاشو از روی بوم و توی باغچه پیدا میکرد

تمام 12سال بابام مارو رسوند مدرسه

چون باهم بودیم معطلیش برای منم بود برای همین سعی میکردم شبا جلوی خشممو بگیرم و بعد مدرسه عقدمو سر کفشاش در بیارم 

اندازه موهای سرش  دادزدم سرش

اندازه موهای سرم منو گریه انداخته

و اندازه موهای سرتون بین خودمون  چیزای مخفی و رمزو رازا داریم

تنها کسی که نقطه ضعفشو میدونم باقره

و خب از این بابت خیلی خوشحالم

دوسش دارم

داداشمه

خوشگله

مهره مار داره

دوستام دوسش دارن

بخاطر باقر دخترای زیادی دوسم داشتن

بخاطر باقر تو کلاس والیبال حسابی تحویلم میگیرفتن

بخاطر باقر همیشه یه دختر درحال لبخند زدن به منه!

بخاطر باقر مغرورترین و لوسترین دختر مدرسمون همش سعی میکرد به من نزدیک شه!

خوش شانسه

روزای ولنتاین کادوهایی که میگیره بین منو و خوارزادَم تقسیم میکنه

کاوهای تولدی که بهش میدن ،جعبش میرسه به من

سال اولی که دانشگاه رفت کادوهاشو تو پله ها قایم میکرد شب که خواب بودیم میوردشون تو خونه

اما الان دیگه خیلی چش سفید شده

میبینی با یه ایموجی قلبی داره از جلوت رد میشه

باهوشه

سیب زمینیه

 موهای بلندی داره

زن عموم یه بار تو بچگیاش بهش گفته شبیه سوسک میمونی!

"دوس داشتی یه پا نداشتی اما چشای منو داشتی؟

دوس داشتی یه دست نداشتی اما موهای منو داشتی؟ 

بهترین غذای آشغالی رو واست اوردم"

تیکه کلاماشن

رفیق بازه

هدف نداره

هوابرش داشته

زیاد میخوابه

یه مدت میخواست زن بگیره

نقطه ضعفش صدای بلنده

فقط من میدونم!

البته شماهام دیگه میدونین

:|

 


مهسا سادات:
۲۰ دی ۹۶، ۰۹:۵۵

بیا منم بهت یه لبخند ملیح بزنم :)

چطوری مریم جووووووووووووووووووووووووونم :)

[از همون دخترا که تعریفشونو توی متن کردی ]


همین الان بهت بگم هیچکدومشون به سرنوشت خوبی دچار نشدن هاا
:))
بهــ نام:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۰۲

باقر تنهای میره تو خیابون
یه وقت خطرناک نیست براش :))


:)))
دیگه میسپاریمش به خود خدا
دیوانه ...:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۰۶

اصن بخاطر باقره که اینجام :/


:|
اره معلومه
محمد بحری:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۱۵

اخرزمان همینه دیگه


:|
بهــ نام:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۱۶

به هر حال محض احتیاط هم که شده
واسه باقر یه چن تا بادیگارد بگیرین:))


تو نگران اون نباش
داره ..زیادم داره
:)
عارفه ...:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۲۰

حالایه جوری تعریف این پرقرمونوکردی که انگارچه شخصیتیه؟

بابا!یه موبلندِدرازِلوسی که هیچ وقت اسم دوست دختراشوبه من نگفته این همه تعریف داره؟
هان؟


:))))))
بیا خودم بهت بگم عزیززززم
ام شهرآشوب:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۲۲

خخخخخ خیلی باحال بود

عجب باقر پرماجراییه 

اگه داداشِ تو خداخواسته اس پس من چی ام که یه سال و دوماه با آبجیم تفاوت سنی دارم؟؟؟‌ :|

کلا داداشا حرص دربیارن! 
البته من هیچوقت داداش کوچیک نداشتم. کوچکترین داداشم هفت سال از من بزرگتره :| 
ولی داداشامو خیلی دوست دارم

هوس کردم برا داداشام یه پست بذارم :)


تو دیگه واقعا خداداد بودی
کلا ماخواهرا داداشامونو خیلی دوس داریم
من برای اینکه عدالت بین 3عدد داداشم رعایت کرده باشم مجبورم برای اونام بذارم
هویجوری:):
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۳۰

ععع،منم داداش کوشولوم خداداده😅روز وفات امام خمینی بدنیا اومد،

باقر همون داداشته که سبزی پاک میکرد؟؟؟
مریم جان بزار کنکورمو بدم،بعد باهم صحبت میکنیم،عجله نکن


اگ مامانت مث مامان من بود قطعا الان اسمش روح الله بود
:دی
نه عزیزم.سنگ تو سرمون نمیزنه!
وسطیه پاک میکنه
دقیقا در چه خصوصی؟
بهــ نام:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۴۴

میگم به خاطر باقر اغتشاش نشه :))


ذهنتو مشغول کرده ها
:|
serek یزدان:
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۵۴

خدادداد خعلی خوب بود ^__^ 

من داداش ندارم ولی گویا موجودات رو مخ و دوست داشتنی هستن 
ولی ناموسا هررررررگز به خاطر اینکه داداش یکی شاخ بوده خودشو تحویل نگرفتم خعلی کار چندشیه واقعا :/ 
اصلا تو نخ داداشای مردم نبودم هیچ وقت، مورد داشتیم دوست صمیمیم داداش داشته کل مدرسه هم دنبالش بودن ولی من چهار سال رفیق فابش بودم فکر می کردم تک فرزنده ^_^


بودنشون بهتر از نبودنشونه
:)
ادم احساس ابزار بودن بهش دس میده
:|
چش و گوش بسته به تو میگن هااا
هویجوری:):
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۵۷

خوشبختانه بابام قبلا اسم انتخاب کرده بود،مام که هیچی دیگه:)))

ای بابا،پاک نمیکنه؟:( قر و فر داره فقط؟!:))[یه وقت به خواهرش بر نخوره]
هیچی دیگه فک کردم سبزی پاک میکنه،منتفی شد:))


همون غذاهم درست میکنه وقتیه که داره میمیره
اره بابا
مرد باید سبزی پاک کنه
:دی
بهارنارنج :):
۲۰ دی ۹۶، ۱۰:۵۹

مریم ماذا فاذا؟:))))))


چه باحال بود..

خودم ازین شانسا نداشتم ولی داداش من به لطف من موقعیتشو ذاشته چندباری که حسابی نحویلش گرفتن:|


حالاچی شد نوشتی؟:|


همیشه دوس داشتم این قضیه برعکس بود
:)

چیزی باید بشه تا بنویسم؟
امروز پومودوروها رو میخوندم هوس کردم اینجوری بنوبسم
هلما ...:
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۰۰

سه سال و یه ماه هم از من کوچکتره وگرنه شاید منم ناخواسته بخاطر باقر دوستت میداشتم. :))

وقتی زن بگیره میفهمی چطوری از چشم دوستات میافتی تجربه اش رو دارم :/


:))))
ینی دیگه ته استفاده ابزاری کردنه
:|
هلما ...:
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۰۰

سه سال و یه ماه هم از من کوچکتره وگرنه شاید منم ناخواسته بخاطر باقر دوستت میداشتم. :))

وقتی زن بگیره میفهمی چطوری از چشم دوستات میافتی تجربه اش رو دارم :/

بهارنارنج :):
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۱۵

هان میگم یه چیزی میخواستم بگم



چجوری پیش داداشت راز داری؟من داداشم نفهمیده جار میزنه:|


ازاین کارا زیاد کرده
اما هرچی زرگتر شد رازنگه دار تر شد
:)
خب اینکه هم اون اتو از من داره هم من ازاون بی تاثیر نیست
:))
آقای سین:
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۳۶

چرا من یه خواهر ندارم که بیاد یه صفحه درباره ام بنویسه :||


باید از مامان بابات بپرسی
:|
اسمان ***:
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۴۰

بابا همون کادوهای ولنتاینش حال کن زن برای چشه تواین سن وسال:))

یکی از این دوستای بی بخارم  هم داداش ندارن ...مبینی کاردنیا:|


الان دیگه نمیخواد
یه مدت فکرکنم طرف خیلی حرفه ای تونسته بود رو مخش کار کنه که بره خواستگاریش
ولی مقاومت مامانمو ک دید 
دیگه بی خیال شد
:)
آقای سر به هوا(o_0):
۲۰ دی ۹۶، ۱۱:۴۴

 از کادو ولنتاین های که تعریف کردی فهمیدم چرا هنوز  سینگلم!

فکر کنم باقر یه چندتا یار بیشتر از کوپنش برداشته به ما اخریها هم چیزی نرسیده


:)))))
دقیقا 2دقیقه خندیدم به کامنتت
جناب دچار:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۱۴

محتوا رو کار نداریم ولی قشنگ مینویسی :)


جدی میگی؟
serek یزدان:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۲۰

البته تو میگی چشم و گوش بسته خواهری میگه اسگول :/


:)))))
خیلی فرق دارن باهم خب
جناب دچار:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۲۶

تازه چون تو بزرگ تر بودی باقر رو مجبور کردی که کارهای خونه رو انجام بده که دختر باشه :) مامانتم دیگه دیر فهمید قضیه رو :))


یه مدت طولانی منو باقر باهم تنها زندگی میکردیم
اوضاع طوری پیش میرفت که ترجیح میداد خودش کارارو انجام بده
به نوعی ازمن ناامید شده بود
جناب دچار:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۳۰

ممنون برای توضیح جریان :)


خواهش میکنم
مامانم یه مدت بهم میگفت ببین از باقر یاد بگیر خونه داریرو
:دی
جناب دچار:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۳۲

خخخخخخخ :)


میخندی؟باید گریه کرد
:دی
جناب دچار:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۳۴

دیگه الان دیر شده برا گریه
فقط میشه خندید
به سلیقه ی اونی که بعدا تو رو انتخاب میکنه :))

یا میاد تکیه میده به ماشینتون!


اخ
داغ دلمو تازه کردی عصن
:|

حامد سپهر:
۲۰ دی ۹۶، ۱۲:۵۸

رفیق بازه

هدف نداره

هوابرش داشته

زیاد میخوابه

اکه این آپشن ها رو نداشت حتما کیس خوبی بود

باااااااابا همچین گفتی ما فکر کردیم در مورد بردپیت مطلب نوشتی (حسود هم خودتی) :))))


:))
ینی میومدی میگرفتیش؟
کم از اونم نیست
:دی
یک بلاگر:
۲۰ دی ۹۶، ۱۳:۰۶

ما هم می دونیم :|


چیو؟
:|
حامد سپهر:
۲۰ دی ۹۶، ۱۳:۰۷

نه یه دختر ترشیده سراغ دارم قالبش میکردم :)))


ادم ترشیده بمونه بهترازاینه که بدبخ شه
:|
یک بلاگر:
۲۰ دی ۹۶، ۱۳:۲۶

صفت های محمد باقر رو

امروز ایمیل رو می فرستم .


:)
ممنونم
نیــ روانا:
۲۰ دی ۹۶، ۱۴:۴۰

همین برادرمحترم بود که پولاش فرتی ته می کشید و میومد سراغ حقوق تو؟

اگر اونه که عجیبه این ویژگی مهمو از قلم انداختی:))


دقیقا خود محترمشه
:)
خواستم به خوبی هاش فقط فکرکنم
ف.ع ‏ ‏‏ ‏:
۲۰ دی ۹۶، ۱۴:۵۷

خدا حفظش کنه :) 


:)
ممنونم
shab gard:
۲۰ دی ۹۶، ۱۵:۰۸

واقعا باید گفت دختر خانواده شما


بله بله
:)
خرگوشک :):
۲۰ دی ۹۶، ۱۶:۳۳

اصلا پستتو خوندم حالم خوب شد!

چرا تو باید همش منو حسرت بدی :(


:)
چرا حسرت اخه؟
پشمآلِ پشمآلو:
۲۰ دی ۹۶، ۲۰:۰۳

اقا کی گفته اینا قره کی گفته اینا کار زنونس؟ من به عنوان مخالف جنسیت بندی رفتار های صحیح در این کامنت قیام میکنم:دی:/


میدونی من در مقایسه با خودم گفتم
والا به ساحت مقدس شما اهانتی نکردم
:)
آلاء ...:
۲۰ دی ۹۶، ۲۱:۰۲

حسام ما دقیقا همینطوره اما خداداد نبود

ما بهش میگفتیم قاچاقی:|
از سربازی اومده دو ماهه دعوا داره که زن میخوام و هممون جلوش وایمیسیم


کار خودشه
:دی
آقای دیوار نویس:
۲۱ دی ۹۶، ۱۴:۲۲

املت دوست داره باقر؟


عاشق جان بر کفن تخمرغ
:|
بامبـو ❧☘☙ :
۲۱ دی ۹۶، ۲۰:۰۵

خدا حفظشون کنه :)))
آقا منم داداش کوچیکه میخوام خب، دلم آب شد که!


ممنون
:)
البته داداش بزرگ هم خوبیای خودشو داره
___ سلوچ:
۲۲ دی ۹۶، ۰۹:۰۶

به نظرم اول متن باید بنویسی خطر دردناک بودن پست برای خواهر یا برادر ندار ها :/
جوری شدم از حسادت هروقت میبینم یکی خواهر داره روانی میشم اصن
هعی


:|
زیاد چیز خاصی رو از دست ندادی
علیـ ــر ضــا:
۲۲ دی ۹۶، ۱۷:۰۲

واضح بود و راسا 😂😂


:|
خب خداروشکر
yasna sadat:
۲۳ دی ۹۶، ۱۲:۴۲

قبول داری این بچه ناخواسته ها یهو چقد عزیز میشن برا مامان بابا ها؟


اررررررررررررره
شانسم نداشتم ناخواسته باشم
:دی
نیـ ـلی:
۲۲ خرداد ۹۷، ۱۵:۱۷

می‌گم خدا... چرا شماره‌ی مامانمو تو پستِ قبلیت خواستی! :)
خب عیب نداره اول به خودم بگو بعد با خانوادم صُبت کن.
باقر جون اینا چطورن؟! :)

[حواست باشه برا کدوم پستت کامنت فرستادم]


:)))))))
نه خوشم اومد ازت
بفرست شماره رِ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی