عارفه بهم میگه:مردان شجاع عاشق میشن مریم!
سما ازدواج کرد
سما اونجوری ازدواج نکرد که میخواست.زنگ زن بهم گفت نه برای عقدم و نه برای عروسیم دعوتت نمیکنم
میخوام اون تصویر شاد ازم تو ذهنت برای همیشه بمونه،من دیگه یه سما غمگینم
ازم قول گرفت هیچوقت ازش نپرسم خوشبختِ؟شوهرش دوسش داره؟باهم غذا درست میکنن؟دوچرخه سواری میکنن؟کوه چی ؟کوه میرن؟
قلب غمگین سما دل منو به در اورد.چرا ازدواج نکنیم که شاد تر شیم؟
سما همیشه بهم میگفت حاضرم باهاش تو یه اتاق زندگی کنم
سما دختر سختی نکشیده ای بود بهم میگفت مشکلات زندگی رو تحمل میکنم اگه اونی میخوام کنارم باشه
سهم سما از عاشقی انتظار بودو انتظار
سما عاشق بود عشقش کامل
اما معشوقش ترسو بود ..اصلا نبود...
اهنگی که همیشه با زدن پلی ضبط ماشینش شروع میکرد به خوندن
عاشق که ترسو نیست لهراسبی بود
پشت تلفن بهم گفت مگه من چند بار دیگه 23ساله میشم؟مگه چند بار دیگه میتونم تو جوونیم عاشقی کنم
دلم برای سالهای پیش روش میسوزه
سالهایی که به جای لذت بردن از سالهای جونیشون باید زورشو بزنه عاشق مردی شه که هیچیشو دوس نداره
من میدونم دیگه سما اون سمای همیشگی نمیشه
سما ازم قول گرفت عاشق یه مرد شم
یه مرد واقعی
یکی که ترسو نباشه
یکی که منو از یه مریم خوشحال به یه مریم غمگین تبدیل نکنه
بهش قول دادم
******
دیشب داشتم واسه عارفه تعریف میکردم برگشت بهم گفت مردای شجاع عاشق میشن ترسوهاهم ماماناشون براشون زن میگیرن
دیدم که راست میگه اطراف ما چقد ادم ترسوعه!