محسن افشانی طور :|

در همین لحظه و ثانیه تو هوای بابل نفس میکشه!

2سال از من کوچیکتره و فروردین ماهیه

سال سوم دبیرستان که بودم اومد مدرسمون، 

یه دختر لوس، از خود راضی و کوچولوموچولو، فکرمیکرد آسمون باز شده و افتاده پایین.

 موهاشو یه وری میریخت تو پیشونیشو اون موقع بود که فکرمیکرد خوشگل شاه پریون شده :/

هر وقت نگام میکرد با چشاش داشت بهم میگفت ببین من چقد خوشگلم!سوز به دلت!

منو فهیمه خیلی باهم رفیق بودیم اون موقع ها" سوسک شاخدار متوهم خودزیبابین "صداش میزدیم

هرچی فکرمیکنم یادم نمیاد چرا و به چه دلیلی یهو به من کادو تولد داد و یک ماه بعد منو جشن تولدش دعوت کرد.!به قول زهره داداشم نداره اخه!

اومد خونمون.رفتم خونشون.رفتیم بیرون.

بسکتبال امتیازی بازی کردیم و عروسک برنده شدیم.

از رازام براش گفتم از نگرانیهاش برام گفت

فوتبال دستی زدیم و فحش به هم دادیم

 گلدون بدون گل بهش هدیه دادم گلدونای باگل بهم هدیه داد 

براش چیپس پنیر خریدم و واسم دریم کچر خرید

یهو خیلی باهم دوس شدیم.هر وقت یاد این میوفتم که بخاطر خودم نبود که دوسَم شد دلم میگیره اما همینکه دوس خوبی بود برام بسه!

چندهفته پیش اومد کرمان برای تولدم

سه شب پیشم موند.از اینده گفتیم از ترسامون از امیدهامون

یه مدت زورشو زد پسرعمش از من خوشش بیاد.

ازاینکه یهو هوس پینت بال من با هوس پینت بال پسرعمش تو یه روز اتفاق میوفتاد و

 یهو به سرش میزد با من بره جایی که عمشو و پسرعمش هستن و

یا عکسایی با موضوع "پسرعمه خوشگل قدکوتاهه توانگر" نشون من میداد خب شک برانگیز بود.

که البته فکرکنم پروسش با شکست مواجه شد.

درسته که پسرعمه ی کجش از من خوشش نیمد اما خسته نشد

و دوباره تلاش کرد این دفه من از داداش فاطمه(یه فاطمه دیگه)خوشم بیاد(ماشاالله چیزی زیاده فاطمست) 

که بحمدالله اولین کیس زندگیم با موضوع "اونا مریم میخواستن اما مریم اونارو نمیخواست "اتفاق افتاد

:/

وقتی شب اخر پیشم بود بهش گفتم فاطمه دوستیمون پایدار میمونه حتی اگه تو نبال شوهر برام نباشی

K





محمد بحری:
۹ اسفند ۹۶، ۰۸:۴۱

اولش هی درگیر پات بودم که چرااین شکلیه
بعد فهمیدم یک سوراخ تو دیواره
:))


افرین
صدامتیاز
:/
حالا از کجا فهمیدی منم؟؟
Maryam:
۹ اسفند ۹۶، ۰۸:۵۲

سلام
من اصلا از افرلدی که به دنبال شوهر برای کسی باشند خوشم نمیاد !!! ازدواج بچه بازی نیست که به زور ین نفر و عاشق کنی


سلام
موافقم باهات
بهارنارنج :):
۹ اسفند ۹۶، ۰۸:۵۸

بخاطر چی پس دوست شدباهات؟


بماند
:|
هلما ...:
۹ اسفند ۹۶، ۰۹:۱۴

هیچ وقت هیشکی برا تفریح هم دنبال شوهر نبود برام ولی یادش بخیر آی برا مهدیه میگشتیماا یعنی نمیگشتیما همش میخواستیم مخ یکی رو که این دوستش داشت بزنیم اونم دوستش داشته باشه که با شکست مواجه شد مخ زدنامون.
کدومش تویی؟؟
من تا رو عکس زوم نکرده بودم فکر میکردم از پشت عکس گرفته شده :||


فاطمه احساس دین میکرد
فکرمیکرد چون من یه کارایی براش کردم اونم باید برام یه کارایی بکنه
نمیدونم.شاید
حست میگه کدومم
:))
آلاء ...:
۹ اسفند ۹۶، ۰۹:۴۴

دوست خوب نعمته
اینکه برات میخواد یه کیس مناسب پیدا کنه خیلی خوبه
و دوستی که گفته از کسایی که دنبال شوهرن بدم میاد
بالاخره باید یه معرفی این وسط باشه که دو نفر بهم برسن:)
تو معرفی میکنی اون دونفر خودشون انتخاب میکنن
من خیلی اینکارو کردم دوستای خوبم و معرفی میکنم به پسرای خوب


خب به شرطی طرف مقابلت هم دوس داشته باشه معرفی شه
:)
میرزا مهدی:
۹ اسفند ۹۶، ۱۰:۰۲

یعنی حتی پسر عمه ی کجش هم از تو خوشش نیومد؟


حتی اون
میبینی؟
:))
اسمان ***:
۹ اسفند ۹۶، ۱۰:۰۵

یکی هم پیدا شده میخواد شوهرت بده نزاریاااا😐😐😂😂😂


:))))))
اخ این کامنت عالی بود
هلما ...:
۹ اسفند ۹۶، ۱۰:۰۸

سر تا پا مشکیه بلنده :)


سرافرازم کردی هلما
:))
برگ سبز:
۹ اسفند ۹۶، ۱۰:۱۴

الان سوسک شاخدار متوهم هم اسمش فاطمه است؟


سوسک شاخدار متوهم خود زیبا بین
:)

برگ سبز:
۹ اسفند ۹۶، ۱۰:۴۵

خوب همون! اسم اونم فاطمه بود؟


اره
اسم اونم فاطمست

جناب دچار:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۰۲

ببخشید بماند یعنی چی؟ :)


با رسم شکل توضیح دهید.
2نمره
:/
Neo Ted:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۰۲

خواهی ترشید :/ :))))))


فاطمه، ممدِ پسراس! یکی بره مریخ بیخودی داد بزنه ممد! یکی از پشت میزنه رو شونه ش که کاری داشتی آبجی! بعد جالبه که اونی هم که رفته داد زده، خودش فاطمه س! :))))))))))


بااین اوضاع نا به هنجار همجنسات  همون بترشم بهترمه
:/

دقیقا
:)))))))
بنظرم باید دو دهه جلوی این اسما گرفته شه تااین موضوع حل شه

حامد سپهر:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۱۷

شاید میخواسته با شوهر دادنت انتقام اون حرفایی که پشت سرش زدی بگیره و از دستت خلاص بشه::))))


اون همینجوریشم از شر من راحت شده
:/
هنوز بهش نگفتم سوسک متوهم صداش میزدیم
:))
جناب دچار:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۳۳

سوال بودا!


موضوع تحقیقت باشه برای جلسه بعد
:دی
جناب دچار:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۳۵

من جلسه بعد نوبت دکتر دارم
نمیام :/


یه لطفی بکن دیگه از جلسه بعدشم نیاد
قشنگ برو ترم بعد
:/
جناب دچار:
۹ اسفند ۹۶، ۱۱:۴۲

نه موضوعات درس شما رو دوس داریم استاد :)


درود برشما جناب دچار
:))

یه خاطره دارم با یکی از استادام.این درود برشما یادگاراون خاطرست.شاید یه بار تعریف کردم
ام شهرآشوب:
۹ اسفند ۹۶، ۱۲:۵۷

بدبخ نیت خیر داشته خب!

حالا ما یه رفیقی داریم، همش در حال قانع کردن منه که شوهرش بدم. منم از زدن مخ بقیه بیزارم. خودمو میزنم به اون راه :))

به محسن افشانی چه ربطی داشت پست؟


نه عامو
:|
کار خوبو تو میکنی
مدل عکس گرفتن
آقای سین:
۹ اسفند ۹۶، ۱۴:۰۹

چطور از بابل یهو اومدیم کرمان !؟؟


با قطار
:))
علیـ ــر ضــا:
۹ اسفند ۹۶، ۱۴:۱۶

خیلی جالب بود .
دوستیتون پایدار حتی با حضور پسر عمش 😐⁦🖐🏿⁩


حتی با عدم حضور...
:)
هویجوری:):
۹ اسفند ۹۶، ۱۴:۲۰

این محسن افشانی خیلی حال بهم زن شده با اون دختره:/
احیاناً به خاطر باقر باهات دوست نشد؟؟
نگرفتی دیگه،شماها کاراتون مبادله ای بود،توام باید واسش آستین بالا میزدی:))


من از همون روز اول ازاین بشر بدم میومد
:))
نـــای دل:
۹ اسفند ۹۶، ۱۵:۳۳

بنظرم تیترش جالب نیست چرا..!؟
چون این فردی ک نوشتید ادم بی حیایی هست که فیلم از خانمش میگیره چطوری بوسش کنه و پخشش کنه..

بعدش خود اون اقا میگه من تو اسانسور بدم دختره گفته چشات چقدر قشنگه بعد من گفتم قابلی نداشت..

یک بی حیایی کامل..
بنظرم قضیه اتون فرق میکنه با اون..


موافقم
خنکِ
متن ربطی ب اون نداشت
serek Khatoon:
۹ اسفند ۹۶، ۱۷:۲۵

اگه به خاطر خودت دوستت نشد واسه چی دوستت شد؟


:))
بیداد درویش:
۹ اسفند ۹۶، ۱۷:۵۱

چجوریه رفقای پسر دنبال زن واسه همدیگه نیستن؟


:)))
عجب سوالی بود

علیرضا امیدیان نسب:
۹ اسفند ۹۶، ۲۱:۵۲

چه حرفای عجیبی
الان نفهمیدم این متن غمگین بود شاد بود چیبود اصلا راجبه چیبود


برداشت برای عموم ازاده
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">