اندر مصائب سفر با خانواده

همیشه سفر با خانواده رو دوس داشتم
ینی مجبور بودم دوس داشته باشم،مثلا اگه دوست نداشتم میخواستم چیکارکنم؟مامان من ادمیه که اجازه بده تنها برم سفر؟یا با دوستم؟قطعا شیر ندادشو حلالم نمیکنه!
گرچه به دفعات با مدرسه و دانشگاه رفتیم‌مشهد، قم ،همدان و اهواز
اونم به هزار دروغ و دغل
فکرکنم واسه همینه تو زندگیم هیچی نشدم
تاثیر همون شیرِ حرومه!درسته شیر از مامانم نبوده ولی پولشو که بابام داده!
سر اهواز رفتنمون مامانم تا دقیقه ۹۰ راضی نشد
منم دیگه بی خیالش شده بودم
دقیقه های اخر مهلا شماره مامانمو گرفت و خودشو زد جای رئیس بسیج واحد خواهران دانشگاه و مامانمو تهدید کرد 

اگه اجازه نده من برم شلمچه ۲نمره از معدلم کم میکنن!!مامانمم بنده خدا هی میگفت اخه چه ربطی به معدل داره
مهلا هم میگفت:گلم(تیکه کلامشه)!! دختر شما جای یک نفرو گرفته،میتونست زودتر بگه تا حق بقیه ضایع نشه!
که دراخر خودمم نفهمیدم چطور مهلا رضایت گرفت!
قدرت اقناع مهلا صدم بر ثانیست!
هنوز که هنوزه به مامانم نگفتم،گذاشتم بعد ازدواجم،همینقد اعتمادی بهم داره از بین میره تازه اگه حکم قصاصمو در قبال اعتمادش صادر نکنه!
خلاصه هر دفعه رفتنِ من ،دوسه تا تار مو از من سفید کرد دوسه تا از مامانم!
با خودشون‌هم که بری از نشستن تو ماشینی که مجبورت میکنن وسط بشینی و ظرف بشوری بگذریم میرسیم به 
عدم توجه به نظر تو در همه ی ابعاد و زاویه ها
چه آهنگ پخش شده ازضبط 
چه وقت نهار و نوع نهار ،وقت و جای خواب ،مکان و مقصد
انگار نه انگار ماهم دوپاییم
گذشته از اون به دلیل دارا بودن لنگای دراز با معظل اضافه بودن لنگات و اینو جمع کن و یه جا بذار رو به رو میشی!انگار مثلا همشون پاهاشونو گذاشتن تو صندوق عقب فقط منم که با خودم آوردمش تو ماشین!لبته این مشکلمون خونوادگیه!
اینا همه هییچ اونجایی که مامانت گیر میده به آهنگ خدا ی حمید هیراد وهی پلی میکنه مجبور میشی با باقر شریکی یه هندزفری رو بچپونین تو گوشتون و قمیشی رو پلی و فحش نثار لک لک نامبرده کنین!
همشون به تنهایی قابلیت اینو داره که تو دلت بگی من غلط بکنم دفه بعد با شماها بیام
ولی متاسفانه غلطو میکنی و دفه بعد هم میری!
فقط اونجایی که مامانت برمیگرده به بابات‌میگه دیگه دفه بعد اینارو(منظور منم و باقر) نمیاریم!
لحنش یه طوریه که آدم همون لحظه میتونه شرط ببنده بازم مارو میبرن و حتی اگه نخوان به زور خودمونو جا میدیم!
این پاهم که مشاهده میکنین پای باقر که تو حلق منه
و اون هم پای منه که همش جاش اونجاست و به کررات از طرف جواد مورد حمله قرار میگیره و اگه زود نجنبم جورابمو میکنه و از شیشه میندازه بیرون!
اینا همش بر خواسته از سندرمی هست که سالیان سال نتونستم درمانش کنم!

صبورا کرمی:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۱:۳۱

:)))))
وااای خدا:))))))


:دی

مرتضا دِ:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۱:۴۷

سلام
خوش بگذره


این واسه سفر مشهده
:|
مرتضا دِ:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۱:۴۹

بخش مهلا خیلی خوب نوشته شده بود


بخش مهلا مراتب تشکرات ازت به جا میاره
صبورا کرمی:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۱:۵۲

ماشین تون چیست ایا؟


مشخص نیست؟؟
جنسیس دیگه
جناب منزوی:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۰۳

خوش که میگذره؟


باقر نباشه ای بدک نیست
ناشناس:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۰۳

بازم خداروشکر کنین:)
اینطور مسافرتا خعلییی حال میدن D:
علی الخصوص اگر خانواده های دیگه هم همراهتون باشه :)


چرا ناشناس حالا؟؟
ولی با دوستا یه چیز دیگست
دلی دینگ:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۲۱

واییی اون جوراب قرمزه پای توعه؟؟😂😂دنده هم عوض میکنی باهاش؟؟
در عجبم ازین خانواده های ایرانی،اجازه ی تنها زندگی کردن به آدم میدن ولی نمیذارن تنها بری مسافرت:)))یا حتی نمیذارن شب تو خونه تنها بمونی[درد خودم]:/

ماهم سر ضبط معضل داریم:/هی صداشو کم میکنن،به پلیس میرسیم کم میکنن،داخل شهر میریم کم میکنن،خارج شهر کم میکنن،میخوان حرف بزنن کم میکنن،چای میخورن کم میکنن..ای بابا

خیلی خوش بگذره:)


صورتیه صورتی!
نه ولی ظرف میوه رو باهاش زیاد جابه جا کردم!
اون مال زمانی بود دانشجو بودم و با داداشم‌زندگی میکردم
الان تا حالا بحث سفر تنهایی پیش نیمده
نمیدونم ری اکشنشون چی میتونه باشه!
اخ‌از صدا!حرف‌دلمو زدی!
اصلا ضبطی که بخواد صداش کم‌باشه همون‌بهتر نباشه!
به جان خودم هیچ جا نمیخوام برم
این مال اردیبهشته!
پسرک تنها:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۳۰

فقد عکسه


شکار لحظه ها بود
برگ سبز:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۳۷

سمنده؟
چرا فکر می کنم باقر رو خیلی دوست داری؟ (واقعی حسم اینه) باقر از جواد چقدر کوچکتره؟
چه عجب هز اون پستهای خنکت دراومدی ^___^

مامانت حرص درآره؟ زیاد؟ جایی هم هست که دلتوبه دست بیاره؟


جنسیسه جنسیس
:|
اره ۶سال از جواد کوچیکتره
۲سال از من
:دی
واقعا که!کجاشون خنک بودن طفلکیا!
نه مامانم فقط به شدت نگرانه همین
خیلی خیلی نگرانه
فکرمیکنه قراره هرروز خودمو به کشتن بدم 
اگه محدودم میکنه میخواد ازم مواظبت کنه
وخب همین حرکتاشون حرص آدمو درمیاره گاها
برگ سبز:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۲:۴۷

آها
پس مامانت یه جور دیگه است
خوبه


:|
اره خوبه
:|
بهارنارنج :):
۱۶ مهر ۹۷، ۱۳:۲۷

:))))بله


:دی
بهـ نام:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۴:۲۷

بنظر خودت پاهای باقر یه جوری نیست؟ یعنی نرماله بنظرت؟ :/


:دی
لنگاش درازه
بعد اون پاش یه دور چرخیده اومده رو صندلی
اون یکی هم جمع کرده زانوش توحلق من بود
هانا :):
۱۶ مهر ۹۷، ۱۴:۳۱

اره هر بار تصمیم میگیری سفر باهاشون نری ولی تابستون یا عید بعد با ذوق وسیله میزاری:/ ینی کار دیگه ای نمیشه کرد چون با دوستا هم نمیشه رفت! تنها راهه:|||
:)))
اهنگای توماشینم که همیشه رومخن:/


دقیقا
جالب اینه که دلتم تنگ میشه برای مسافرت‌خونوادگی
:دی

نسر ین :
۱۶ مهر ۹۷، ۱۷:۲۰

نهایت سفر خانوادگی که با ماشین خودمون میریم کلیبر و همین اطراف آذربایجانه
آخرین با رفتنی چهار نفرمون تو ماشین داداشم بودیم، از بس خوش اخلاق و خوش سفره برگشتنی فقط مامان راضی شد به علت کمبود جا در ماشین خواهرم اینا، باهاش بیاد:)
منم سفر دوستانه رو بیشتر دوست دارم، یه لذت آزادی خاصی داره لامصب:)
سفر خانوادگی به شرطی خوش میگذره که کسی رئیس بازی درنیاره


اصلا خوبیه دوستانه اینه که تو میتونی رئیس بازی در بیاری
:دی
بدون شوخی علت اصلی که آدم‌با دوستاش بیشتر بهش خوش میگذره همون آزادیه هست و اینکه نظرتو حداقل میپرسن در مورد مسائل
:)
پشمآلِ پشمآلو:
۱۶ مهر ۹۷، ۱۸:۱۴

ای اقا این درد ۹۰ درصد خانواده های ایرانه:/:دی
تو ولی برو یه تست دی ان ای بده:))
جورابت تو دندم:دی


:دی
نه من طاقتشو ندارم
هلما ...:
۱۶ مهر ۹۷، ۲۱:۲۷

به این نتیجه رسیدم که تو همه چیز رو بولد میکنی وگرنه ما با این مصائب میخندیم در این حد شکلاته برامون. :))
ولی خب از اونجایی که من خوش سفرم و توی مسافرت غلام حلقه به گوش اینور اونور میفرستنم :| همه دوست دارن با من برن مسافرت.


من واقعا دوس ندارم بهم دستور بدن
:|
یااینکه نظرمو به کتف چپشونم‌نگیرن
|:
فقط جمیع دوستانم هستن که خواستار مسافرت رفتن‌بامن هستن
:دی
هلما ...:
۱۶ مهر ۹۷، ۲۱:۳۵

اون روتو نشون بده. :))
مثلا همین مسافرت آخری مشهد از من بعنوان قُلدر خونواده استفاده میکردن. از ترسوندن کارمندای هتل بگیر تا مسئول پذیرش رستورانشون.


:دی
ازم اینو نخواه
خودتم خوشت میاد کل بگیری هااااا

هلما ...:
۱۶ مهر ۹۷، ۲۱:۴۷

آره ذات دیکتاتوری دارم. :))


کاملا مشخصه
:|
حامد سپهر:
۱۶ مهر ۹۷، ۲۳:۵۴

کلا خانواده باحالی دارین:))
من کلا سفرهام البته ماموریتهای کاریم تنهاییه ولی خیلی دوست دارم با خانواده اونهم چند خانواده فامیل باهم مسافرت بریم خیلی میچسبه


آواز دهل شنیدن از دور خوش است برادر
البته منم باخونواده رفتن رو بر تنهایی ترجیح میدم و با دوستان رفتن رو با خانواده
تنهایی یه طوریه
:|

a.r rashvanlui:
۱۷ مهر ۹۷، ۱۰:۳۶

چقدر هم که مصیبت کشیدی .... :)


خوشامدید!
زیاد زیاد
درد عشقی کشیده ام که مپرس!
a.r rashvanlui:
۱۷ مهر ۹۷، ۱۱:۳۹

خخخخخ

درد عشق اما شیرین است ...


درد عشق نکشیدی که میگی شیرینه عامو
a.r rashvanlui:
۱۷ مهر ۹۷، ۱۲:۵۵

:((


باور کن
صبورا کرمی:
۱۸ مهر ۹۷، ۰۶:۰۷

ندیدم تا حالا:/
شایدم دیدم بلد نیستم😁


والا منم تاحالا ندیدم!
:دی
صبورا کرمی:
۱۸ مهر ۹۷، ۱۵:۵۷

چی ندیدی؟ 🤔


جنسیس
:دی
صبورا کرمی:
۱۹ مهر ۹۷، ۰۶:۰۷

ای خدا😂😐


:دی
serek Khatoon:
۲۰ مهر ۹۷، ۱۲:۴۴

مریم...😂😂😂😂
فقط چالش لنگِ اضافه‌ی تو 😂
من دوران دانشجویی خعلی ولگردی کردم با این فرق که به شدت مستقل بودم.به این صورت که فقط تماس می‌گرفتم و به مادری اطلاع می‌دادم که در جریان باشید من دارم می‌رم فلان جا یا الان دارم دقیقا از فلان جا زنگ می‌زنم 😁


:دی
منتظر باش که از حلقت در آینده در بیاد 
serek Khatoon:
۲۳ مهر ۹۷، ۱۵:۲۲

حسود 😁


هرگز نیاسود
:دی
اله سار:
۱۳ آبان ۹۷، ۱۰:۵۹

((((((: .... تا اخر همین (:


از اول همین
والا
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">