پیچوندن!

شاید باورتون نشه ولی من سرنمازام دعا میکنم فلانی و فلانی دوست پسری نامزدی چیزی پیداکنن
سرشون گرم شه و دست از سر کچل من بردارن
بدبختی‌اصلی اونجایی شروع میشه که طرف قهر میکنه با پسره یا بینشون بهم میخوره
نمیدونم چی میشه که منوجایگزین اون مذکر میکنن و اعصاب و روان از من ساقط میشه
حتی شده سعی کردم نخود هر آشی بشم و آشتیشون بدم
دوستان برین به اون دوستان بگین درسته قیافم شبیه سنگه!سنگه صبور ولی رحم کنین!
چرا اخه من باید جور گند زدن تو رابطه هاتونو بکشم
وقتی بلد نیستین آدما رو نگه دارین چرا وارد رابطه میشین !
با عارفه و مریم و مهلا رفتیم نمایشگاه کتاب!
هرچی به عارفه گفتم بذار برم تو غرفه گاج و بپرسم گاج منتشر نکرد؟نذاشت!
به مریم گفتیم وقتی‌حواسمون‌نیست ازمون عکس بگیره!چنان ضایع عکس میگرفت که نه تنها ما میفهمیدیم داره عکس میگیره بلکه فروشنده و آدمای اطرافمون هم میفهمیدن.اینجا داره به فروشنده میگه خودش گفته ازش عکس بگیرم وقتی حواسش نیست!
منم باصدای بلند خندش خندم گرفت!

کلا۴تاعکس گرفت که تو همشون به طرزعجیبی مشخص بود من گفتم ازم عکس بگیره!

صبح همون روز که رفتیم نمایشگاه کتاب
کرمان سرد بود
صبح‌که رسیدم دفتر متوجه خراب بودن شوفاژا شدیم
خالم خواست زنگ برنه اقای موسی پور
منصرفش کردم و خواستم خودم هواگیری کنم
پیچوندن یه پیچ که دیگه تاسیساتی نمیخواست!
خصوصا که اقای موسی پور اصلا از من خوشش نمیاد!
خلاصه کنم براتون که شوفاژو فرستادم رو هوا
و جیغ زنان باخالم از اتاق فرار کردیم
منکه فاتحه اون اتاق رو خوندم با همه ی متعلقاتش
نمیدونم چی شد که هی پیچوندم و هی پیچوندم
میگن کار به آدم عاشق نسپارین‌همینه!
حالا درسته سعی کردم روزمو با اخمای اقای موسی پور شروع نکنم ولی مثل اینکه قسمت نبود و خالم برای حفاظت از مالش التماس کنان خواست بیاد بالا
بنده خدا کلا خیس شد
حالا کاش با آب تمیز
گِلی شد!
من که هر لحظه احتمال دعواشو میدادم روسریمو کشیدم تا روی بینیم و مثل یه بچه ی خوب نشستم سر جام.همینجور که دستمال کاغذی رو میکشید روی موهاش و آب گلای روی سرشو پاک میکرد اومد کنارم و گفت خواهش میکنم دیگه دست به شوفاژا نزن!
منم چون خیلی دخترباادبی هستم بهش گفتم شرمنده!
اونم خیلی بی ادب طور گفت شرمنده نباش، دستم دیگه نزن به اینا!
گفتم باشه!
رفت
روسریمو دادم بالاتر و روبه همکارم گفتم حالا باید ببینم چی میشه!
عصبانی بود جراتشو نداشتم به خودش بگم!
نتیجه گیری میکنم پیچای شل زندگیتونو هی شل ترش نکنین!بلد باشین کی جهت عقربه ها بپیچونین کی خلاف عقربه ها!یهو دیدن در رفت و کل زندگیتونو به گند کشید علاوه براون یه موسی پور نام بی گناهی رو هم به گند بکشین!


فاطمه م_:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۰:۵۶

دختر باس فنی باشه! خوب کردی :))


اره بابا
یه پیچ که این حرفارو نداره!
:دی
Neo Ted:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۰:۵۷

چه خنده‌ی کریه و ضایعی زدی ولی! :)))))

عاشق آقای موسی‌پور شدی ینی؟!


دارم سعی میکنم نخندم! :دی
اگه زنو بچه نداشت قابل کراش زدن بود!
ولی من خونه خراب کن نیستم تد!

نسر ین :
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۰۶

کم کم داشتم نگرانت میشدم بس که نیستی
نگو داشتی نقش سنگ صبوری رو ایفا می کردی برای جماعت عشاق
ای خواهر، از دار دنیا هم همین یه وظیفه ی خطیر افتاده گردن ما :)
ولی کارش حرف نداره این دوستت عکس ها اصلا تابلو نیستن :)


ینی نشدی؟داشتی فقط؟؟
:دی
اصلا هیشکی نفهمید من نیستم
خودمم نفهمیدم نیستم!
حالا نه اینکه بدباشه بلاخره تو زندگی نباتی من هم یه هیجانی وارد میشه ولی لیوان هم یه ظرفیتی داره دیگه!(امیدوارم ضرب مثل رو درست به کار برده باشم)
دیشب بهش پیشنهاد دادم به طور جدی به عکاسی فکرکنه!
:دی
نسر ین :
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۱۱

من آی دی ات رو ندارم این بار شماره ام رو باید برات بذارم که وقتی زد به سرم و یهو دلت اکانت کردم گمت نکنم :)
من حواسم همیشه بهت هست دختر کویر


تمام کامنتات با صدای خودت تو ذهنم خونده میشن!
بخشی از بخش های قلبم متعلق به توعه!
همینقد جدی!
فرشته ...:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۱۵

یادمه رفته بودیم جایی هی میخواستیم ژست بگیریم خواهرم می‌گفت نه عکس طبیعی باشه بهتره، نتیجه‌اش شد اینکه تمام عکس‌ها یا دهنمون باز بود داشتیم غذا میخوردیم یا سرمون کج بود یا داشتیم گپ میزدیم و ... :|

مریم منم ازت خواهش میکنم دست به شوفاژ نزن، مردم گناه دارن بندگان خدا :))


من نمیدونم این شاخای اینستا چطوره اینقد عکسای یهویی و طبیعی و قشنگ میگیرن!
ماهم دچار همین وضعیتیم!
فرشته من تازه داره دستم میاد باید چیکار کنم
:دی

نسر ین :
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۱۶

:)
حیف اینجا ایموجی قلب نداره


:قلب
:دی
:بهمن
:خنک هم نیستم!
Neo Ted:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۱۸

تعارف میکنی. ولی داشتی خانه ر منهدم میکردی. بلد نیستی چرا ور میری؟!
:)))))


موسی پور از تو شکم مامانش بلد بود؟؟؟
:|
نسر ین :
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۲۰

یکم مثل خودم دیوونه ای فقط :)


یه کم خطرناک نیست
:)
فا طمه:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۲۰

چه عجب پست گذاشتی :)


خواستم یه مدت فاز اینایی که خیلی کار دارن و سرشون شلوغه بردارم ببینم چه شکلیه!
:)
بهارنارنج :):
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۲۲

:|خیلی کار سختیه من خیلی جلو خودمم میگیرم نگم

خبر نداشتم همونروز که ما هستیم توام میای،چه کتابهایی خریدی؟

چندسالشه انقدر بداخلاقه؟


چیو نگی؟؟
میگفتی بهم!
یه مجموعه شعر از حامدعسکری
شماکه غریبه نیستین هوشنگ مرادی کرمانی
ناتمامی زهرا عبدی
راهنمای مردن با گیاهان دارویی
و یه کتاب تربیتی

باید ۴۵ رد کرده باشه

فرشته ...:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۲۲

اونا عکس یهویی نمیگیرن اداش رو در میارن، طرف ما ۵۰۰ قلم آرایش و لباس پلوخوری تو اتاقش نشسته میگه من یهویی:/ اون‌ وقت ما عکس یهوییمون شبیه عکس سوگلی ناصرالدین شاهه:D

تو آخرش خودت رو به کشتن میدی دختر :))


:))))))
حتی بدتر از اون
فرشته آخر هممون مردنه!
حالا چه بهتره به دست خودم برم

حامد سپهر:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۳۹

وقتی دوستن و خوش خوشانشونه مارو دعوت نمیکنن به محض اینکه یه گندی بالا آوردن ما باید نقش سازمان ملل رو ایفا کنیم
اون فلش گوشیتو خاموش کن باطری تموم میکنه
دلم بحال موسی پور سوخت:))


چه جالب که شماهم میگین خوش خوشان!
فکرمیکردم فقط ما میگیم
:دی
منم
زیاد
فا طمه:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۱:۴۹

:)) تو این فازا نرو. دلمون انقد که غصه میخوره باد میکنه بعد که میای بادشو خالی کنی یهو اشتباه میزنی میترکه ها :دی


باید سوپاپ اطمینان زد به دلمون
:)
پشمآلِ پشمآلو:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۲:۵۶

کاملا هم نچرال .. اصنم نمیخندی .. من کیم .. تو کی ای .. اینجا کجاس اصن:))
هواگیری انق سخ نیسا .. زدی ترکوندی شوفاژو:دی


یه لحظه فکرم رفت پیش یار
جهتارو قاطی کردم
:))
دنیای کامپیوتر ...:
۲۵ آبان ۹۷، ۲۳:۳۳

تو رو خدا یکم اندازه فونت رو بیشتر کنید...ادم باید زوم کند.


باشه
:)
رضا صبری :
۲۶ آبان ۹۷، ۰۰:۰۴

خوب راست میگه چرا به شوفاژ دست میزنی .
حسن خطرناک حسن :|


بابا من روزای بدتراز اینم گذروندم
صبورا کرمی🦄:
۲۶ آبان ۹۷، ۰۸:۲۷

🤣🤣🤣🤣

شرمنده نباش تو فقط دست نزن😂😂😂😂 وای بنده خدا😂😂😂😂😂

پس تو هم اسم تو بذار صبورا 😁😁😁


الحق که برازندست
:دی

شوفر تاکسی:
۲۶ آبان ۹۷، ۰۹:۰۶

سلام اول اینکه تو این عکس اصلا معلوم نیست که چی در فکر شما میگذره و خنده ی ریز شما نشان از اینه که میدونید دوستتون داره عکس میگیره. پس خیالتون راحت.
دوم اینکه (لطفا حمل بر بی ادبی بدنده نذارید) ندیدم خانمی را که پیچ شیر آب یا شوفاژ یا هرچیزی که نیاز به پیچوندن در جهت یا خلاف عقربه ساعت داشته باشه رو درست بپیچونه. واقعا این یکی از معجزات خداونده.


علاوه بر اینکه من میدونستم فروشنده و فروشنده های کناری و آدمای دورو برمونم میدونستن
:))))
من گذاشتم حمل بر ذهن مردسالارتون
آقای مُرَّدَد:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۰:۰۰

من که میدونستم زنده ای


همین کافیه فقط
نیــ روانا:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۳:۳۲

یادته گفتم ی استاد کرمونی داشتیم می گفت کرمونیا میگن: چرا عاقل کند کاری؟؟؟
فامیلیش موسی پور بود:/


اره یادم نیست
:دی
میرم ازش میپرسم شمافامیلی دارین که استاده و معتقده کرمونیا میگن چرا عاقل کند کاری؟
غمی ‌‌:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۳:۳۴

تو چرا انقدر با وسایل گرمایشی و سرمایشی اون دفتر ور می‌ری؟ :)))))
نکن خواهر من، نکن عزیز من، من از طرف موسی‌پور التماس می‌کنم نکن :))))


مثل یه رسالت بر دوشمه!
سنگینم هست!
:))
جناب منزوی:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۴:۲۲

بنده خدا نمیدونست قصدتون کار خیر بود :)


نیتم دیگه خیلی خیر بود
:))
رهایی بخش:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۵:۵۰

کتابم خریدی؟


خداقبول کنه
مرتضا دِ:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۶:۱۳

جوابِ مریم :|

خندوانه و خنداننده رو از روی پست های شما ساختن بگمانم


خداوند مسخره کنندگان را دوست ندارد :|
اتفاقا همین دیشب رامبد زنگ زده بود مشورت میگرفت
نیــ روانا:
۲۶ آبان ۹۷، ۱۹:۱۲

بپرس جوابشو به منم بگو :دی


:دی
ما اکسیژنمون کمه
بهـ نام:
۲۶ آبان ۹۷، ۲۱:۴۶

راحت میشد یه کتاب رو کش بری!


در تمام طول‌مدتی که اونجا بودیم همش به این فکرمیکردم کش رفتن چقد آسون و بی خطره!
چرا هیشکی کش نمیره پس
:دی
همچنان اسلام دستوپامونو بسته
آقای سر به هوا :):
۲۷ آبان ۹۷، ۱۶:۰۱

مهم خودتی که سالمی ، شوفاژ کیلو چند؟


هیچکس تاحالا اینقد منو تحویل نگرفته بود
:اشک شوق
آقای سین:
۲۷ آبان ۹۷، ۲۱:۵۳

:)))))

خدا قوت پهلوان، خسته نباشی دلاور :))


الحق که چغر و بد بدن بود
:دی
فا طمه:
۱ آذر ۹۷، ۱۵:۵۳

ای اقا! گفتم تو این فازا نرو که ! :/ :دی ما سوپاپ نداریم :دی بی شوخی جدی جدی قراره دیگه کم پست بذاری؟
هوس پست مریمی کردم الان خب من چه کنم؟ -__- :دی
اها! میرم از اولین پستت شروع میکنم خوندن :دی فقط ارشیوت کجاس؟ :| نمیبینمش


بفرمایید فقط بخاطر شما
:)
قربان سرت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">