چالش تصور من از آینده!

جمعست!بدون آلارم بیدارمیشم!چشامو باز میکنم و به سقف خیره میشم!به دیروز فکرمیکنم و لبخند میزنم!
چشامو میبندم و دوباره میخوابم!
به تاریخ ۳۳ سالگی!
جمعست!سالهاست که بدون آلارم بیدار میشم!
دست میبرم تو لیوان بالای سرم و دندونامو میذارم سر جاش
به علت پیر چشمی عینکمو که سالها از نبودنش راحت بودم میذارم روی چشام و کششو دور‌گوشم میپیچم
زیر روسری مو سوزن میزنم و کتری رو میذارم روی اجاق
ببخشید بچه ها فکرکنم رفتم به گذشته
بیاییم از اول شروع کنیم
:جمعست!سالهاست که بدون آلارم بیدار میشم!
دست میبرم تو لیوان بالای سرم و دندونامو میذارم سر جاش!به دیروز فکرمیکنم،آروم بود،منم آروم بودم،از اتاق میام بیرون،دیگه هیشکی گریه نمیکنه،همه آروم گوشی به دست نشستن.درو باز میکنم
"میخوام تنها باشم"
به هم نگاه میکنن ویکی یکی میرن بیرون
درو میبندم دندونامو در میارم و میخزم زیر پتوی دونفره ای که یک نفرش دیگه نیست!
به تاریخ ۸۷ سالگی.
ناراحت نشین بچه ها،منم ناراحت نیستم،آدم خوبی بود ولی خدابیامرز زیاد غرغر میکرد این اواخر.نکه همون بهتر رفت ولی خب خودش راحت شد و دیگه وقتش بود،بلاخره شتره در خونه همه میخوابه،خواب جز خط قرمزای من بود که اون خدابیامرز زیاد جدیش نمیگرفت.
حداقل بعد سالها میتونم به مورد علاقم‌برسم بدون هیچ مزاحمتی!
علت مرگ:خفگی
:)

فقط نمیدونم توانایی اینو دارم که از 33 سالگی تا 37 سالگی  مادر 5 تا بچه شم :|
خیلی بی تربیتین هیچکدومتون منو به این چالش دعوت نکردین.بابا میدونین من چند روزه به امید دعوت یکیتون پنلمو باز میکنم؟
نمیخواین که دلیل مردنتون خفگی باشه فرزندانم؟!



بهار ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۲۶

😂😂😂😂 من که از وجود چالش بیخبر بودم


میبخشمت
:)))
به جوونیت رحم میکنم
میم میم:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۳۲

یعنی دندونت. سوزن روسری. کش عینک .. خوب بود آفرین. واقعا آفرین


بیا ماچت کنم
فرشته ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۴۸

وای مریم :)))))
فقط تصور خودت از آینده، بقیه هیچ :دی


بدون شوخی امسال اینقد سال سخت و مزخرف و بی شعوری بود که ترجیح میدم بقیه زندگیم رو فقط بخوابم 
حتی حوصله فکرکردن به فردامم ندارم
هرچی میخواد بشه بشه
پشمآلِ پشمآلو:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۵

من دوس دارم سنم که رف بالا ازین پیرزن شیکا باشم که صورتشون برق میزنه اخر هفته ها میرن کوه و دوچرخه سواری با شوهراشون:دی


شوهراشون؟؟؟
چندتا شوهر میخوای؟؟
:دی
آلاء ..:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۸

😂😂😂😩😂😂
تو هم کسی و دعوت نکردس فرزندم
مارم کسی دعوت نکلد


من رسما با کارت از شما دعوت به عمل میارم 
:)
محبوبه شب:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۸

تو چرا سه نفرو دعوت نمی کنی به این چالش؟ 😑

اگر امسال ازدواج کنی چرا که نه 😁
امیدوار باش 😂😉


خب من فکرمیکنم اگه دعوت کنم میذارمشون تو رودروایسی
در هر صورت از تمام مظلومان و بی کسان بیان مثل خودم دعوت به عمل میارم

نه دیگه.تصمیم گرفتم 33 سالگی متعهد متاهل شم
:|
yasna sadat:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۸

:)))

خدا بیامرزتش هر چی خاک اونه....
بقیش چی بود!؟؟
خلاصه همون..


علت مرگ خفگی هم مرگ جالبی میتونه باشه:|


:))
خیلی ممنونم
نور به قبرش بباره

اره.مخصوصا مشاهدش خیلی بیشتر جذابه
حامد سپهر:
۱۶ اسفند ۹۷، ۰۹:۵۹

یلی رفتی دورتر ، حالا اونقدر هم لازم نبود
یخورده از قبلترش بگو از موقعی که هنوز به نقشه خفه کردن نرسیده بودی:)))


اصلا دوس ندارم منو اینقد سنگ دل ببینی
:|
فرشته ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۰۴

اوهوم، از اینکه اخر ساله و کلی کار انجام نداده دارم دل‌نگرانم ولی از بابت اینکه ۹۷ داره تموم میشه کلی خوشحالم، امیدوارم ۹۷ بره و هرگز دیگه سال‌های بی‌خودی شبیهش در انتظارمون نباشه.
+یادمه ۹۵ هم همین ارزو رو کرده بودم ...


به 97 خیلی امید بسته بودم
خیلی زیاد و خیلی عجیب
97 بلاخره تموم میشه ولی زخمایی که به جا گذاشته همیشه میمونن
چه تو 98 چه تو سالای بعد
فرشته ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۱۱

یه بار نوشته بودم که اول ۹۷ برام پیام اومده بود جمع ارقام امسال میشه ۲۰ و سال بیستی خواهیم داشت، منم مثل تو امیدوار بودم به ۹۷ فکر میکردم یه سال رویایی منتظرمه ولی خب نبود، یه سال پر از روزهای بد و وحشتناک با یه خرده چاشنی خوشی داشتم، ۹۷ انقدر ترس انداخته به دلم که هی میگم یعنی سال‌های بدتر هم میشه تو راه باشه؟ و از ته دلم ارزو میکنم نباشه!
امیدوارم لااقل دستای ۹۸ مهربون‌تر باشه، لااقل یه مرهم بذاره روی دردهای ۹۷


ببین فرشته همه ی سالها خوشی و ناخوشی دارن
مثلا ۹۶ یا حتی ۹۱ که تاهمیشه به عنوان یه سال خیلی بد تو ذهنم ثبت شده و تا دم مرگ میمونه
مسئله اینجاست ۹۱ باهمه ی بدیهاش باامیدم کاری نداشت اما ۹۷ تمام زورشو زد امید رو در‌من بکشه
امیدِ به افتادن اتفاقای خوب امیدِ به شدن ها ...
miss yellowin:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۱۲

هم‌اکنون رادیو داره یه آهنگ کردی می‌خونه و من دارم به یه روز در آینده فکر می‌کنم. ولی خب نمی‌دونم کدوم روزو انتخاب کنم! تازه کسی هم دعوتم نکرده :| 😂😆😅😎


من دعوتت میکنم
خیلی جدی
:)
فرشته ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۱۴

خب خیلی از روزهای بد و ناامیدی حرف زدیم، به جای این حرف‌ها کلی دعا بدرقه‌ی راه ۹۸ میکنم برات، از اون سال‌های قلب قلبی پر از شکوفه‌های گیلاس و بوی بهار نارنج که هی حالت رو خوب کنه :**


اینقد دوست دارم تو حیاط خونه ی آیندم درخت نارنج داشته باشم
خیلی ممنونم.متقابلا برای تو و خونوادت :)
البته من همچنان تمام تلاشمو میکنم زخم های ۹۷ رو فراموش کنم و مواظب امیدم باشم
(وقتی از امید میگم همش یاد امید برادر وجیهه میوفتم:)))))
تسنیم ‌‌:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۲۸

من تو راه جاده‌ها، هر جا که دیدنی نیست
چشمامو می‌بندم و، جاش یه رؤیا می‌ذارم

الان رادیو داشت اینو می‌خوند. تو هم چشماتو ببند و...

منم به دعوتت جدی پاسخ میدم :)


هیشکی تاحالا اینقد جدی به دعوتِ جدی من لیبک نگفته بود
:|
شیری که خوردی حلالت
فاطمه :):
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۳۱

سلام
وقتی تو ۸۷ سالگی توانایی خفه کردن داری توانایی پنش تا بچه ام داری!
از همین تریبون خداقوت میگم.:))
ان شاءالله زندگی پیش روت پر از خوشی و موفقیت باشه.


:)))))
سلام
منو پیرو فرتوت و کریه المنظر تصور نکن
من از اونام که پشمالِ پشمالو گفت
با شوهرام میرم کوه
فاطمه :):
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۳۸

من نه والا غلط بکنم از این فکرا کنم.
پس بگو چزا اون فلک زده رو خفه میکنی .شوهر زاپاس داری برا کوه و اینا
دقیقا شوهران:))👌


:)))))
نه من اینقدام بی شرف نیستم بابا
تا خشک شدن کفنش صبر میکنم
فرشته ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۴۳

میفهمم چی میگی مریم، میفهمم چی میگی...

ما داریم، خیلی ثمر نمیده اما اون چندتا دونه گل بهار نارنجی هم که داره بهار بوی خوبشون میاد، خیلی خوبه ^_^
مراقب امیدت باش پس :)))


اخه عزیزززززم
خیلی چیز جذابیه
از طرف من ماچش کن
:)
Frozen Fire:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۵۰

یعنی مریم عاشقتم که دو دیقه نمیذاری فضا جدی شه :)))


:)))
اون روی جدی منو ندیدی
Frozen Fire:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۰:۵۷

یا خدا o_O


خودِ خودِ خدا
:)
پشمآلِ پشمآلو:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۱:۰۶

نه اقا اشتباه لپی بود .. فک کردم پیرزنا گفتم ک گفتم شوهرا:))
ی دونه بسه:))


:))))
البته بلاخره هر گلی یه بویی داره

عارفه ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۱:۰۷

چرا کشتیش؟
مرد خوبی بود خدا بیامرز.


دیگه بلاخره عمر هم حدی داره
عارفه ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۱:۱۳

حالا کاری به کارت نداشت خدا بیامرز.
این همه صبر کردی
چند سال دیگه هم روش.


گیر میداد بهم آرفه
نمیذاشت بخوابم
توقع داشت غذا درست کنم
شبا شام میخواست
هی میخواست بره بیرون بچرخه
این اواخر خیلی صدای تلویزیون زیاد میکرد دیگه
عارفه ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۱:۲۱

عه
چرا همچین؟
حتما می رفت پارک پینگ پنگ بازی می کرد.
البته من روی صد و بیست سال حساب کرده بودم عمرشو.
آخ آخ آخ
پس بگو چرا گفتی تلویزیون شکسته؟ تو شکسته بودیش؟
خوش خوراکم بود البته.
شبا؟ از سنش خجالت نمی کشید این مرد؟


میگفت میرم پینگ پنگ
ولی منکه میشناسمش میرفت پارک برای دید زدن
:|نه بابا من؟؟منِ پیرزنِ فرتوت؟؟خودش شکست یهو،یه تبرم کنارش بود
ای خواهررررر
خون به جیگرم کرد 
نسر ین :
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۱:۵۷

من که خبر نداشتم ازش
ولی تو دختر خوبی باش منو دعوت کن
آدم 33 ساله رو یه جوری داغون توصیف کردی که ترجیح میدم قبل 33 سالگی بمیرم:(
خدا نکشتت که هر چی مینویسی من خندم میگیره :)


من خیلی رسمی و جدی و شیک از شما دعوت به عمل میارم
ضمنا وسیله ایاب و ذهاب هم داریم
:|
نه اون 78 سالگی بود بابا
من تو 33سالگی که نمیام خودمو بیوه کنم
اول چل چلیمه
میخوام عروس شم تازه
shab gard:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۰۰

ظارهرا به بچه علاقه زیادی داری


اره 
زیاد
پدرشونم بیشتر از خودشون
عارفه ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۰۸

حالا که دیگه مُرد.
مرد خوبی بود!
راحت بگیر بخواب صبحا.
منم فردا میام دنبالت بریم پیاده روی.


جان من اخری رو جدی اومدی؟؟
عارفه ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۱۱

عزیزم الان داریم درمورد آینده صحبت می کنیم.
موقعی که من خونه تکونی مو بهمن انجام می دم که اسفند تمام بخوابم.
تهش برم با تو پیاده روی
شوهرمم که کاپیتان روی دریاست.
بچه هامم رفتن سر خونه زندگیشون
دیگه هچ کاری ندارم جز پیاده روی قطعا و خواب.
بعد الان آشپزخونه ی خونه ی مارو ببینی از جدی گرفتنش پشیمون می شی.


:|
اخ قلبم نگو
خداروشکر میکنم چشامو زودتر عمل نکردم والا اوضاع منم مثل تو بود
خسته نباشی دلاور
:|
shab gard:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۱۱

به به چ پدر خوشبختی


منو داره دیگه
چی میخواد؟
shab gard:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۱۶

شاید یکی دیگه رو هم بخواد


تا 4تاش مجازه 😂😂😂😂


مشکلی نیست
واقعا مشکلی نیست ها
:|
مرتضا دِ:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۱۷

مرحوم دیر اومد و زود رفت هار هار هار :)


:)))))))
مسخره
زود رفته بود که خودم دست به کار نمیشدم
shab gard:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۲:۲۱

زن زندگی که میگن یعنی شما همه شرایط یه زن خوب و خوبتر رو داری😂😂😂😂


خداحفظم کنه واقعا
yasna sadat:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۳:۲۰

تو هم خوب چیزی هستی ولیا


زدی باباشونو کشتی بعدم بچه هاش رو بیرون میکنی,میگی میخام تنها باشم:))


اقا من پیرم
فرتوتم
مریضم
اینقد منو اذیت نکنین
:)))
تنهام بذاریم
میخوام تذکیه نفس کنم اخری عمری
miss yellowin:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۴:۲۱

تذکیه اشتباه است، تزکیه صحیح است!
#خخخخخ


جدی؟
زکیه مگه اینجوری نبود؟؟!
:)))))
♕αяαмεsн♕ ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۴:۲۳

چ خوب نوشته بودی خخخخخخخخخخخخخخخخخخ


:)
ماچ
miss yellowin:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۵:۴۸

ذکی یعنی باهوش، زکی یعنی تقواپیشه
میخوای نفستو باهوش کنی آخر عمری؟ :)))


جدی
چه جالب
نمیدونستم
شایدم تصمیمم عوض شد خواستم باهوش کنم
:)))
آرام :):
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۵:۵۶

گناه نداشت کشتیش ؟
بچه هات کجا رفتن؟


منم نمیکشتمش به مرگ طبیعی میرفت

تو دلی:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۹:۳۷

آره آره تو میتونی:))
فقط برنامه ریزی میخواد


با پتو خفش کردی؟یا موقع قرص خوردن براش آب نبردی؟


آفرین
ذهن آماده ای داری
معلوم میشه تو کاری
:))
احسان ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۹:۵۰

:)))
خیلی رفتی تو آینده... یکم دکمه‌اش رو بزن بیا عقب تر .. اونو بنویس.


اونجاهاش غیر قابل پخشه
آینده آیندست دیگه
:))
مار چلو:
۱۶ اسفند ۹۷، ۱۹:۵۸

جمعست. سال هاست که دندان ندارم و در تف انداختن به مشکل برخورده ام (((:
خدا نکشتت (((:


از سر شب درحال تمیز کردن کابینتام
شیشه شو ندارم
اینقد کمکم کرد
هم اقتصادیه
هم نمیدونم چرا مثل اسید میمونه
هلما ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۲۰:۳۵

خودت زیر پست صاحب چالش ابراز احساسات کردی دیگه لازم ندیدم دعوت کنم. :))
چرا کشتیش بنده خدا رو خب؟! فقط بخاطر خواب؟! بیرحم.
تو ظرفیت تولید شش تا بچه رو هم داری :))


دقیقا با شخص خودت بودم
:)))
واقعا فکرمیکنی خواب چیز کمیه؟!
من سرش با هیشکی شوخی ندارم
نیز خیلی حیفم برای همین تا بتونم نسلمو تولید میکنم
هاتف ..:
۱۶ اسفند ۹۷، ۲۱:۵۳

منفی بود ..
منم سال قشنگی نداشتم ....


کجاش منفی بود
بلاخره یه روز هممون میریم
رامین :):
۱۶ اسفند ۹۷، ۲۱:۵۳

چرا نیومده کشتینش؟ :)))
مدسی بابت شرکت کردن


۵۴ سااااااااااال زندگی مشترک!
بسه دیگه
خدابرکت بده
خواهش میکنم:)
هلما ...:
۱۶ اسفند ۹۷، ۲۲:۲۵

خیلی باهوشم متوجه شدم با شخص شخیص منی 😆😆
کم خوابی پوست رو هم خراب میکنه!


:))))
اعصاب رو هم داغون میکنه
serek Khatoon:
۱۶ اسفند ۹۷، ۲۳:۰۸

من که رفتم و طبیعتا یک عدد رفته نمی تونه از چالش و این چیزا خبر داشته باشه😂😂😂
ولی ناموسا خعلی خوب نوشتی اصلا پوکیدم از خنده 😂😂😂


تو چرااینقد منو اذیت میکنی؟
چراهی میری؟
چرا خون به جیگرم میکنی؟
بودنت قشنگ تره سریک
serek Khatoon:
۱۷ اسفند ۹۷، ۰۰:۲۹

به خدا این آخرین باریه که اذیتت کردم مریمی
باید می رفتم، عمر وبلاگ نویسیم سر اومده بود به جفنگ گویی رسیده بودم دل خودم راضی به نوشتن نبود دیگه
ولی میخونمت و بهت سر می زنم قول می دم ❤️😘


مثلا میشه یه چند وقت بست درشو
حالا هر چه قد
یک روز یه هفته دو ماه شیش ماه
نه اینکه رفت
🍁 غزاله زند:
۱۷ اسفند ۹۷، ۱۹:۲۶

کاملاً مشخصه از همسفرت اون دمِ آخرها دلِ خوشی نداشتیا! 😂
الهی توی اون سن،بهترین خودت باشی عزیزم :)


حوصلشو نداشتم دیگه
:|
خیلی ممنونم عزیزم:)
واران ..:
۱۸ اسفند ۹۷، ۱۹:۴۶

کارگاه واران هستم از اداره جنایی !
به ما گزارش رسیده که شما تو روز روشن و جلوی بیش از ۴۰ نفر، اعتراف به قتل عمدی شوهرتون داشتین اونم فقط بخاطر این که خوابتون مختل نشه !!
بنام قانون و به حکم دادسرای انقلاب اسلامی :)))) شما هم اکنون بازدداشتین !!
برای اینکه خواب راحتی داشته باشین به قاضی پرونده میگیم که تا آخر عمرتون اجازه بدن تو
زندان با خیال راحت بخوابین :)))




:)))))شوهرم بود
حقِ من بود
سهمِ من بود
مال‌ِ من بود اقا
زندانم فکرخوبیه ها
به انتخابش فکرمیکنم 
واران ..:
۱۹ اسفند ۹۷، ۱۱:۴۷

چه فکر کنی چه نکنی الان شما محکومین و باید با من بیاید خانوممم :)))
شما به حکم قانون دستگیرین :))))




+
سلام :)
ولی یه چیزی تو یکی از کتابهای فلورانس اسکاول شین اومده که به هر چیزی در حال فکر کنی در آینده برات اتفاق می افته !
پس بهتره آدم ها به آینده شون امیدوار باشن و فکرای خوبی کنند :) که آینده شون خوب و روشن باشه:)

حالا این درسته نوشته ات طنزآمیز بود ولی کلا فکرای خوب خوب داشته باش که حالت خوب خوب بشه :)


سلام واران
خب این خوبم بود دیگه
خوبوروشن!
چقد ادم مگه میتونه یکیو کنار خودش تحمل کنه
از ۳۳ سالگی تا ۸۷ سالگی خیلیه
تازه دوسش داشتم اینقد تحملش کردم
زودتر ازاینا باید دست به کار میشدم
واران ..:
۱۹ اسفند ۹۷، ۱۱:۵۷

:|

تو دست شیطون رو از پشت بستی من برم بیرون خیلی بهتر اینکه اینجا باشم !
با تشکر :|:)


خوب بشی ایشالا


دعا کن
دعا کن خوب شم
:دی
:) لبخند:
۱۹ اسفند ۹۷، ۱۲:۰۹

خودمم خبر ندارم دنبالِ این چالشو گرفتم رسیدم به اینجا
نگم براتون چقد خندیدم
عالی بود😂😂


من ناراحت میشم به مردن همسرعزیزم میخندین ها

:) لبخند:
۱۹ اسفند ۹۷، ۱۲:۱۸

😂😂اینکه میگی غرغرو بودن و دندون مصنوعی اینا وای 😂


:)))))
خیلی عجیب منم خندم گرفته
احساس میکنم خندت باید خیلی عمیق باشه که به منم سرایت کرده
:) لبخند:
۱۹ اسفند ۹۷، ۱۲:۳۰

دارم واسه بقیرم میخونم
ولی فقط واسه تورو خیلی خندیدم 😂 از همه باحال تر و جذاب تره
واییییی اول حالم بد شد یادِ یچیزی افتادم معدم دگرگون شد دیگه رسیدم به اخرش ترکیدم

چقد حرف زدم :)


:)))
خب خداقبول کنه
دلآشفت. . .. ..:
۲۰ اسفند ۹۷، ۰۸:۴۳

😐😥😂😂😂
خوب بود خیلی:-)


اگه میدونستم با مردن همسرم این همه ادم خوشحال میشن زودتر دست به کار میشدم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">