مامان و بابا۲

مامان و بابام کفش ست خریدن و باهم‌میرن پیاده روی
بابام‌تقریبا هر روز برای مامانم پاستیل میخره
و قبل از اینکه لیوان هویج بستنیشو بخوره میپرسه مامانتون خورده؟!
(بعضی وقتا فکرمیکنم نکنه مامانم حاملست)
مامانم پیاله ی آخر‌ماست رو برای بابام‌نگه میداره و آروم‌بهم میگه دیگه به طور کامل پامو از خونه زندگیشون بکشم بیرون،مگه بابام با یه حقوق چقد میتونه به بچه هاش کمک کنه؟!
بابام بهم میگه این‌چند روز‌که اینجام من ظرفارو بشورم
مامانم میگه شام درست کنم چون بابام گشنشه
خیلی عجیب دیگه سر کانال تلویزیون دعوا نمیکنن و در کمال صلح باهم فیلم میبینن و میوه میخورن و به ماهم نمیدن
باهم سبزی پاک میکنن و غیبت همه رو میکنن
مامانم به بابام میگه سفره رو جمع کنه و بابام بااینکه سفره رو جمع کرده  میگه جمع نکرده تا مامانم به فاصله ی حیاط تا هال غر بزنه!!
اینا چشونه؟؟چرا اینقد عجیب شدن؟
چرا اینجوری میکنن؟
نکنه بابامم‌حاملست به ما نمیگن؟یعنی منظورم اینه نکنه بابام میخواد زن بگیره که اینقد حواسش به مامانم هست که حواسشو پرت کنه؟!
باید بگم درسته هنوز هیچکدومش به ۶۰ هم نرسیدن ولی اگه میدونستم پیری و تنهایی اینقد تو حسنه شدن روابطشون تاثیر داره زودترازاینا میرفتم از خونه!

مریــــ ـــــم:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۶:۳۹

جدیدا برنده باش رو که میبینن برای خودشون مسابقه میذارن
اینطوری که مامانم جای نفر اول سوالارو جواب بده تا ببینن تا چند امتیاز میرسه
بعد گاها دعواشون میشه
مثلا دیشب بابام نتونست محل تولد امام حسین رو جواب بده و مامانم ناراحت‌شده بود و میگفت این‌باباتون از اولش آدم اهل دینی نبود :))))))))))))))))))


ما هیچ
ما نگاه

عارفه ...:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۶:۵۷

ببین فقط اونجا که خاله بهت میگه پاتو از زندگی شون بکشی بیرون
:))


انگار سیلی بهم‌زد
هنوز درد میکنه
فرشته ی روی زمین:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۷:۳۴

چه ناااااااااااز😍😍
فقط جمله ی مامانت که پاتو از زندگی شون بکشی بیرون😂😂😂
انشاءالله همیشه خوشبخت باشید😍


اره خیلی نازم،میدونم :دی
قربانت
مهدی ­­­­:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۷:۵۶

خدایا یدونه از همین مدلاش لطفا


دهنت سرویس میشه
از من گفتن بود
مرتضا دِ:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۷:۵۸

میدونی! من حس میکنم یه چیزی مثل دشمن مشترک اونا رو اینقدر با هم هماهنگ کرده !


اره
فکرکنم بلاخره بابام یه سری واقعیت هارو در مورد خواهرش قبول کرده
مرتضا دِ:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۸:۲۳

با خودت مشکلی ندارن احیانا؟


نه بابا
من از خون وگوشتشونم
خون و استخون؟
خون و تن؟؟
همون
بهار ...:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۸:۳۰

کجا بودی حالا؟ که دوست دارن بازم نباشی! 😑


جدی؟
نچ
چه دنیای بی وفایی
پشمآلِ پشمآلو:
۳۱ فروردين ۹۸، ۱۸:۴۳

خیلی خوش ب حالت


ببین یه چی میشنوی
نیستی که ببینی
تو دلی:
۳۱ فروردين ۹۸، ۲۱:۲۹

واوو چه لاکچری..پاستیللل:))
ینی تو نباشی اونا تنهان؟داداشات هستن دیگه بابا

کلا سن که میگذره بیشتر همو درک میکنن و قلق هم دستشون میاد...اکثرا همین طورن:)


اره بابا
خودم دیدم دهنم باز موند بعد با خودم گفتم‌ای بیچاره مریم!
اره راست میگی
احتمالا گیرشون روی من بوده فقط
این مورد آخرهم باهات موافقم
بانوچـ ـه:
۳۱ فروردين ۹۸، ۲۱:۴۳

ببین پاشو بیا بوشهر چند روزی هم من از تنهایی در میام هم مامان و بابات کلی منو دعا میکنن :دی


نیاز به بوشهر نیست که بیامو بهت زحمت بدم تو این گرونیا
فردا عصرخودم میرم پی زندگیم دخترم
محمد رضا:
۳۱ فروردين ۹۸، ۲۲:۲۸

باهم اعتلاف کردن که تو رو از خونه بیرون کنند!
شاید هم قصد جونتو کردن!!
احیانا در حالی که زیر چشمی بهت نگاه می کنند چیزی رو زمزمه نمی کنند؟؟


نه بابا
دیگه منو به عنوان بچشون قبول دارن
مار چلو:
۳۱ فروردين ۹۸، ۲۳:۲۴

چه عجیب ...


خودتو مسخره کن پسرِ رشیدم
مار چلو:
۱ ارديبهشت ۹۸، ۰۰:۱۸

مسخره نکردم /:
به من نمیاد جدی بشم


یه حسی خیلی ریز به من میگفت مسخره کردی
چرابابا،خیلی بهت میاد
تو گونی هم بپوشی بهت میاد
هار هار
واران ..:
۱ ارديبهشت ۹۸، ۰۲:۲۶

هال البته درسته ها :))
فاصله حیاط تا هال :)) نه اون حالی که تو گفتی :دی


سلام :)
چشم بد ازشون دور باد ایشالا
الهی کنه صد و بیست سال زنده و سلامت باشن و سایه شون رو سر شماها مستدام بمونه 🍀


+

🌹عیدتم خیلی خیلی زیاد مبارک باشه 🌹
از خدا میخوام امام زمان (عج ا...) امشب خودش بهت عیدی بده .آمین


درستش کردم
:)
عیدشمام مبارکا
امیدوارم
خیلی ممنونم واران عزیزم
غمی ‌‌‌:
۱ ارديبهشت ۹۸، ۱۹:۴۹

یاد فیلم خجالت نکش افتادم. برو به انباریتون یه سری بزن. شاید داداش کوچیکه رو اونجا قایم می‌کنند.


نه دیگه داداش نمیخوام
امیدوارم یه دخترکوچولو پیدا کنم
آلاء ..:
۲ ارديبهشت ۹۸، ۱۵:۲۶

مامان بابای منم خیلی مشکوک شدن
همین پارسال دوتایی رفتن ماه عسل°_°


خیلی مشکوک نیستن
قشنگ مشکوکن
حامد سپهر:
۳ ارديبهشت ۹۸، ۰۸:۳۵

احتمالا گنجی ، زیرخاکی، چیزی پیدا کردن که گذاشتنش تو یه صندوق که دوتا کلید داره و هر کلید دست یکیشونه بخاطر همون مراقب همدیگه هستن اتفاقی براش نیوفته:)))
ایشالا عشقشون پایدار باشه تو هم اینقدر نگو ،چششون میزنی:)


ذهن خلاقی داری
افرین
من میگم اصلا عشقی وجود نداشت
بعد تو. میگی پایدار؟
:دی

نیــ روانا:
۲۰ ارديبهشت ۹۸، ۱۰:۱۵

سلام
چرا نیستی؟
روزه تو ره برده؟؟ :دی


سلام‌عزیزم
ممنون که حواست بهم هست
آمدم
:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">