گویا قراره بمیریم!

ساعت 6 هژده دقیقه گوشیم زنگ خورد,

برام مهم نبود اونوقت صبح کیه و چیکارم داره 

ساعت 9 با صدای غرغر مامانم از خواب بیدار شدم

در حالی که یه لقمه کره و مربا البالو با گردو میذاشت دهنش و به زیرنوییس شبکه خبر خیره شده بود به بابام میگفت:

تو همیشه اول به فکر خودت بودی،انگار نه انگار زن داری بچه داری نوه داری ،همیشه اول خودتو نجات میدی یادته زلزله سال 77؟

بابامم در حالی که با گردو شکنی که فنرش در رفته و مرد کهن میخواد برای شکستن گردو باهاش ور میرفت میگفت:

زنننننن،اگه خدایی نکرده خونه میریخت پایین یکی باید شمارو از زیر اوار میورد بیرون ،یکی باید میبود که جای همه رو بلد باشه

اینکه زلزله به اون دهشناکی شده بود و من اصلا نفهیمده بودم زیاد مهم نیست

مهم این که هیشکی هیچ تلاشی برای نجات جون دخترکوچیک خونواده از احتمال یه خطر نکرده بود!البته بااین حرف بابام خیالم راحت شد که اگه زیر اوار موندم بابایی هست که نجاتم بده البته به شرط اینکه اخرین نفر سراغ من نیاد!

در شدت زلزله دیروز همینو بس که معین از روی تختش افتاده بود! البته اینکه پاشده و دوباره خوابیده بود یه کم غیر عادی میزنه

وجیهه گویا وقت زلزله تو دشویی بوده،از دیروز همش میپرسه "بچه ها اگه یکی تو دشویی بمیره ،ینیی خیلی ادم بدی بوده؟"

تمام تلاشمو کردم تا بهش بفهمونم جای مُردن ادما ربطی به خوب و بد بودنشون نداره!



اینکه فرشته و واران نگران من شده بودن حس خوبی بود !ممنون



Behnam ...:
۱۱ آذر ۹۶، ۰۹:۲۸

بنظرم حق داشتن این فکرو کنن ... حموم دیگه یعنی یه روز دیگه زنده بودی هم رده ی شیطان میشدی :))) ... آخه نمیشه فرارم کرد همون جا باید اشهد و خوند خخخ


:)))
اره حموم مث برزخ میمونه
جنابــــــــ دچار:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۰:۰۰

حیف نون رو از زیر اوار زلزله می کشیدن بیرون .هی داد می زده من کاری نکردم به خدا من کاری نکردم فقط سیفون رو کشیدم!


یادم باشه برای وجیهه تعریف کنم
Behnam ...:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۰:۰۱

باباتون عالی جواب دادن :) منم زلزله اومد مثه آهو!!! :) پریدم تو کوچه
اما بعد از آن مورد بی مهری فراوان قرار گرفتم میگفتن یه چن نفرم میذاشتی رو شونت فرار میکردی آخه زلزله مگه وقتش چقدره
خدایا زلزله خوب است فقط یکم وقتش را بیشتر قرار ده خخخ


اره بنظرم باید یه کم وقتش بیشتر شه
:))))
بابای من ادم منطقی و صادقیه
:دی
واران ...:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۱:۰۲

سلام 

خدا رو شکر حالتون خوبه 💚💚
بعد از زلزله ۷ ریشتری چند وقت پیش ،داداش کوچکه منم شده مربی آموزشی زلزله :))
هی میگه اگر زلزله اومد کسی بفکر کسی نباشه فقط فقط سه دقیقه فرصت فرار است ، تو اون سه دقیقه فقط به فکر فرار خودتون باشین :)) که تلفات ندیم !! اگرم خدای ناکرده تلفات دادیم تلفات کمتری بدیم که دردش برای بازماندگان کمتر باشه :|:)
یک نفر بمیره داغش کمتر از چند نفره. از بس آینده نگر هستش  این بشر :|:))
بعد منم رو بهش کردم و گفتم :
برادر جان،  من حاضرم بمیرم ولی همتون کنارم باشین نه اینکه فقط به فکر فرار خودم باشم :|
بعدم اصلا اون لحظه مغز قفل میکنه و به همه فکر میکنه بجز خودش :|:)
حالا از بعد زلزله تا الان یه چادر و یه چند تا لباس کنار گذاشته برام نزدیک دم در خونه :))
بعدم هر چند وقت یکبار جز برنامه هاش شده  مانور زلزله :)))
میگه فقط فرار درست داشته باشیم :))))


+
خواهش میکنم 
خدا رو شکر حالتون خوبه 💚

بابت پرگوییم ببخشید :))


دیشب شب سختی برای استان کرمانیا بود
منم گوشیمو یه پالتو و یه چیپس گذاشتم کنارم که اگه یهو اومد سریع بزنمشون زیر بغلمو الفراررر
حالا مامانم گیرداده بود تو راهرو بخواب
به مامانم میگم حتی اگ از زلزله نمیرم از بوی دشویی میمیرم تا صبح
:))


ممنون عزیزم

:)
اسمان ***:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۱:۲۶

مریم مگه کرمان زلزله اومده؟://


نشنیدی؟؟
دیروز صبح
اخبار نگا نمیکنین نه؟
:)
اسمان ***:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۱:۳۳

نه نشنیده بودم 

کامنتارو خوندم یه لحظه احساس کردم شاید اشتباه فهمیده باشم کرمانی هستی .. الان رفتم سرچ کردم دیدم نه خود کرمان زلزله اومده

نه راستش ما کلا با تلوزیون قهریم:))

خودت که خوبی؟:)


:))
اره فعلا که زندم
قربانت
shab gard:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۱:۴۳

کسی مشکلی براش پیش نیومده ؟!


نه خب
راور بوده
اماخداروشکر تلفات نداشته
خرگوشک :):
۱۱ آذر ۹۶، ۱۱:۵۱

خداروشکر که مشکل خاصی پیش نیومده!


اره بابا
ما با زلزله بزرگ شدیم 6ریشتر چیزی برامون نیست
:)
ام شهرآشوب:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۲:۱۸

مریم جون کرمانی هستین؟

گله ی مامانت خیلی باحال بوده :))

چقد بده واقعا . منم داشتم فکر میکردم اگه یهو خدایی نکرده زلزله بشه تو محل کارم کجاها میتونم پناه بگیرم!


خداقبول کنه بله
:))
زیر میزت بنظرم بهترین جا باشه!
فرشته ...:
۱۱ آذر ۹۶، ۱۲:۳۶

کلا خانواده‌ی باحالی داری:)

+ خدا رو شکر که سالمی عزیزم ان شاا... همیشه سلامت باشی:)
یاعلی


ممنون
:)
لیمو جیم :
۱۱ آذر ۹۶، ۱۴:۲۸

من نمیدونستم کرمانی هستی 

خیلی این زلزله ها ترسناکن , خیلی :-( شبا با استرس میخوابم اصن 
خداروشکر سالمید 


:)
میاد یه شک میده میره
shab gard:
۱۱ آذر ۹۶، ۲۰:۰۸

خوبه خداروشکر 


:)
نیــ روانا:
۱۱ آذر ۹۶، ۲۰:۲۹

ای جان

ببخشید من نمیدونستم کرمانی هستی
اگرنه حتما ابراز نگرانی میکردم :دی

زیر میز هم توصیه س به بندگان خدا میکنی؟
ی سرچ بکن در مور زلزله شیلی؟؟؟ شایدم مکزیک؟؟؟
کلی بچه مدرسه ای تو زلزله زیر میزاشون له شدن
کلا مانور زلزله مونم داغونه
بهترین جا مثلث نجات کنار میز و کمد و ماشین و ... است نه زیر میز دلبندم


:)
دفه بعدی حتما بیا و ابراز نگرانی کن
شاید بخشیدمت
:دی
جدی؟؟
@ام شهراشوب
عزیزجان لطفا زیر میز نرو خطر له شدگی وجود داره
هلما ...:
۱۲ آذر ۹۶، ۱۶:۳۷

من جدیدا میرم دشویی همش فکر میکنم قراره زلزله بیاد :||

عه گویا کرمان هم زلزله اومده!!


:))
خو نرو دشویی
دیوانه ...:
۱۴ آذر ۹۶، ۰۷:۲۷

سلااام فقط بگید باقر کوجا بود :)))

من نمیدونستم شمام کرمانی هستید
ان شاالله ک اتفاقی نیفتاده باشه 


باقر خونه دوستش بود
میگفت بندری میرفتیم
:))
αѕмα мσнαммα∂ι:
۴ دی ۹۶، ۰۸:۴۷

با سلام و درود خدمت شما دوست عزیز وب شما با افتخار دنبال شد لطفا وب منم دنبال کنید

عارفه ...:
۱۲ دی ۹۶، ۲۳:۱۶

میگم مریم!

این زلزله هاطوری ام نیست!
این حرف مامانتوواسه اهل خونه تعریف کردم،یک عالمه خندیدیم.
دمت گرم


دم بابام گرم
عارفه ...:
۱۳ دی ۹۶، ۱۰:۲۸

بابات که واقعادمشون گرم


:))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">