اقای دکتر

لیگ باشگاه های جهان بود
ماهم بی پول
قرار بود بریم دانمارک
هزینش زیاد بود

ادامه مطلب...

شربت آلبالو

اینو یادتونه؟

مامانم این دفعه تو این بطری های تلقی فرستاده 

زنگ زد و گفت :ببینم اینو دیگه چه جوری میخواین بریزین!

ادامه مطلب...

مامانِ معین

روی دُشک رنگ رو رفته ام دراز کشیدم

ادامه مطلب...

یاالله،من‌اومدم

ولیکن اینطور نباشد که فکر کنید ما مرده ایم
همانا ما زنده ایم و در نزد خانواده خود روزی را میلنبانیم!

تابستان خود را چگونه آغاز کردید؟!

جمعه روز پر کردن نمکپاش های نیمه و نصفست
روز پر کردن قندون ته کشیده

ادامه مطلب...

از عجایب روزگار


دقیقا از ۷/۸سالگیم که فانتیون موهاشُ فروخت به این فکرمیکردم مگه میشه آدم موشو بفروشه ؟به چه دردی میخوره؟میخوان چیکارش کنن؟

ادامه مطلب...

       ۱     ۲     ۳   . . .   ۲۲     ۲۳     ۲۴   . . .   ۵۰     ۵۱