نمیدونم چرا امشب یهو یاد دایی مهدی افتادم
دایی مهدی که مرد تا چند وقت ناخوداگاه به یه نقطه خیره میشدم و وقتی به خودم میومدم میدیدم صورتم خیسه.اونموقع بود که پیش خودم میگفتم پس این رمانا الکی این چیزارو ننوشتن
ادامه مطلب...
مریــــ ـــــم شنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ